انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

lonelyness

 

آنقدر تنهایم که در خودم خودی را ساخته ام تا با او ، ما شوم!
و این طور شد که ناگهان تمام اطرافم پر شد از تکثیر وحشت آور آدمهایی که پر از « ما » های تنها بودند .
به راستی آیا من ک

پی نا شناخته ای از تنهایی آدمها نیستم ؟!!!!




نظرات 3 + ارسال نظر
شیوا 1392/08/18 ساعت 11:31 http://avish23.blogfa.com/

و باز هم یادت هست
گفته بودی:
" صبور " باشم بی عذر و بهانه.....!؟

.

.

کجایی ببینی
شکسته اند "کاسه ی صبرم" را
این نامردمان روزگار....

شیوا 1392/08/18 ساعت 11:40 http://avish23.blogfa.com/

ابر گاهی اگر
نمیگرید از سنگدلی نیس!
دلش برای کارتن خوابها سنگین میشود!

روستا زاده 1394/08/14 ساعت 13:28

آخ جون چه منظره جالبه
هیشکی که نیست حرصت بده
هوا هم که سرد و مه بید

این جا جون میده برا جیغ زدن...
و
همونطور که قبلا بهت گفتم
سکوت!


حداقل دوست دارم قبل مرگم این کارو انجام بدم


چه کنیم دیگه خل و چل بیدیم خخخخخ

ای خل و چل خخخخخ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد