ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چند تمرین اعتماد ب نفس
با تمرین و مواجهه با چالشها، توانمندیها و مهارتهای خود را تقویت کنید.
آگاهی از قدرتها و نقاط قوت خود، به شما اعتماد بیشتری میدهد.
با تعیین اهداف و دستیابی به آنها، اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
روی امور مثبت و قابل تغییر در خودتان تمرکز کنید و از خودتان انتظارات متناسبی داشته باشید.
از نگرش مثبت و سازنده به جای منفی و خودانتقادی استفاده کنید.
ارتباط مثبت با افراد محبوب و حمایتکننده، به شما اعتماد به نفس میدهد.
به خواب کافی، تغذیه سالم، ورزش، استراحت و خلق حال توجه کنید.
اشتباهات را به عنوان فرصتهای یادگیری بپذیرید و از آنها درس بگیرید.
به یادآوری تجربههای موفقی که داشتهاید، بپردازید و از آنها استفاده کنید.
با مواجهه با ترسها و غلبه بر آنها، اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
از مهارتهای ارتباطی و اجتماعی استفاده کنید و خود را به مردم عرضه کنید.
استفاده از تکنیکهای تأمل، تصویرسازی مثبت و تمرینات تفکر سازنده.
در جلسات گروهی یا ملاقاتهای اجتماعی، ایدهها و نظرات خود را به اشتراک بگذارید.
خود را به عنوان فردی منحصر به فرد و با ارزش قبول کنید.
از دستاوردهایتان و خصوصیات مثبتتان قدردانی کرده و به چیزی که هستید افتخار کنید.
باخودت صحبت کنی تو ایینه
توجمع شرکت کنی فعال باشی
ورزش
کسب یک مهارت
تعیین ارزش های خودت
یادداشت دستاورها
امید است کمکی باشد برای کسی ک میخواند ...
ز تاج ملک زادهای در ملاخ
شبی لعلی افتاد در سنگلاخ
پدر گفتش اندر شب تیره رنگ
چه دانی که گوهر کدام است و سنگ؟
همه سنگها پاس دار ای پسر
که لعل از میانش نباشد به در
در اوباش، پاکان شوریده رنگ
همان جای تاریک و لعلند و سنگ
چو پاکیزه نفسان و صاحبدلان
بر آمیختستند با جاهلان
به رغبت بکش بار هر جاهلی
که افتی به سر وقت صاحبدلی
کسی را که با دوستی سرخوش است
نبینی که چون بار دشمن کش است؟
بدرد چو گل جامه از دست خار
که خون در دل افتاده خندد چو نار
غم جمله خور در هوای یکی
مراعات صد کن برای یکی
کسی را که نزدیک ظنت بد اوست
چه دانی که صاحب ولایت خود اوست؟
در معرفت بر کسانی است باز
که درهاست بر روی ایشان فراز
بسا تلخ عیشان و تلخی چشان
که آیند در حله دامن کشان
ببوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملک زاده را در نواخانه دست
که روزی برون آید از شهر بند
بلندیت بخشد چو گردد بلند
مسوزان درخت گل اندر خریف
که در نوبهارت نماید ظریف