انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

فقط بخند ...

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟

پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم

تنهاییت برای من …

غصه هایت برای من  …

همه بغضها و اشکهایت برای من ...

اذیتها ، آزارها و عصبانیت هایت برای من ...

فقط بخند برایم ، بخند

آنقدر بلند

تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…

صدای همیشه خوب بودنت را

تا من هم یکبار خنده را تجربه کنم

فقط بخند ، همین ...

 

نظرات 4 + ارسال نظر

محرّم: آنگاه که انسانی به آن درجه از عشق و آگاهی میرسد که خالصانه وعاشقانه همۀ وابستگیها، دلبستگیها و حتّی جان شیرین را در راه آرمانی مقدّس فدا میکند، ملکوت خشنود میشود. کائنات آذین بندی میکند. خداوند لبخند میزند و عاشقانه آغوش می گشاید.چنین پروازی را سوگی نیست. ماتمی نیست. اشک و آهی نیست. بلکه تنها عشق است و شادی وصل. (از وبلاگ حدیث آشنا)

... 1392/08/17 ساعت 00:13

قصاص چشم هایم
تمامی ندارد
هزار توبه ،پس دلدادگی ام صف کشیده
گناه دل بستنم
کبیره ترین غفلت عقلم بود
یا خروج از جاده ی بی نیازی؟
تاوان عشقت را، چشم های گریسته ام پس میدهند!
و عشق عظیم ترین خلاف بود
برزمینی که تو راه می روی...!

اشک ریختن چشم نمی خواهد ... ،

دل می خواهد ...

شیوا 1392/08/18 ساعت 11:26 http://avish23.blogfa.com/

دنیای من تفسر سه واژه است

"من"

.

"تو"

.

"خدا"

در شب بی پروایی مهتاب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد