از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

1403/05/15

سلام چطورین 

خوب باشین همیشه

امروزم یه روز مثل بقیه روزاس و جز معدود پست هایی هست ک صبح مینویسم 

دیشب تا صبح نخوابیدم. قرص خواب هم خوردم خوابمم میاد ولی باید بیدار بمونم برم برا یه کاری 

روح روانم جدیدا پریشون شده خیلیا 

خیلی احساس میکنم عاطفی و شکننده شدم قبلا برام اصن مهم نبود بودن یه دختر توی زندگیم ، الان میرم بیرون دختر میبینم یا توی فیلم صحنه احساسی میبینم ضربه ی خیلی شدید روحی روانی بهم میخوره جوری ک باید قوی ترین قرص خواب بخورم بخوابم تا اثر این افکار ک البته نیاز طبیعی هر انسان هست سرکوب بشه 

خیلی وضع گهیه 

احساس نیاز شدید دارم ک یکی کنارم باشه و به حرفام گوش بده فقط 

فقط همین نمیدونم چرا اینطور مینمایم ک آدمی هستم ک به خاطر لذت های نفسانیم حاضرم همه کار بکنم ولی واقعا احساس میکنم اینطوری نیستم

امشب تا صبح ک بیدار بودم کلی با خودم کلنجار رفتم ک برم تیغ جراحی دارم بردارم رگ گردنمو بزنم ولی هرچی فکر کردم دیدم با تیغ نمیشه نمیبره اینطوری ک باید باشه 

آخرش یکی میاد نجاتت میده یه روش صد در صدی خوبه ک میدونم چیه ولی دیه نمیگم

خیلی شدید احساس خستگی دارم دوست دارم دو سه روز کلا بخوابم ن کسی زنگ بزنه نه حرف بزنه نه صدایی از بیرون بیاد نه دستشوییم بگیره نه گشنم بشه فقط بخوابم 

واقعا همچین چیزی نیاز دارم 

ذهن و فکر و روانم دیگه کشش هیچی نداره هیچی 

هیچیییییا

قبلا یکم کشش داشت برا بعضی چیزا ، الان دیگه هیچی 

سریال فرندز رو شروع کردم دیدن یکم شوخی جنصی توش هست ولی سریال خوبیه

داستان چنتا رفیقه ک هرجا هستن هوای همو دارن و من با اینکه سریال طنزه اینقدر حسرت میخورم با دیدنش هر صحنه ای ک اینا پشت هم در میان یا کمک هم میکنن خلٱ اش توی وجودم ویرانم می‌کنه احساس میکنم کاش بود همچین جو و رفاقت و صمیمیتی حتی شده با یه نفر نه مثل اینا ک‌ شش تا هستن

زندگی به حالت انسانی ینی همین ک آدم ها هوای همو داشته باشن احساس همو درک کنن عاشق بشن بگن بخندن و کلی احساس خوب و بد رو با هم تجربه کنن (خوشبحال کسایی ک واقعا همچین رفیقایی دارن و دم کسایی گرم ک همچین رفیقایی هستن )

درسته تو کشور ما بخاطر شرایط اقتصادی و فشار جنصی ک روی مردم هست همه میخوان بمالن در هم ، ولی همه چی شدنیه


میشه خوب بود خندید و حس خوب انتقال داد البته اگر کسی در اطراف باشد ک چنین از خود گذشتگی رو بفهمه ن اینکه یک طرفه باشه چون برا اونی ک بانی خوبیه سخت و طاقت فرسا میشه 

باید عادت کرد از کسایی ک خوب هستن تشکر کرد و از بودنشان استفاده

ولی احساس میکنم همیشه اونایی ک خوبن زیر له میشن و یه مشت آدم فاقد فضایل اخلاقی همیشه خواهان بیشتری دارن و بیشتر هم ازشون تشکر میشه بخاطر بدی هایی ک کردن

کاش روزی بیاد ک خوبی عادت روزانمون بشه نه بگیم نه این لیاقت خوبی منو نداره 

صبح زیبای دوشنبه پنجم مرداد هزار چهارصد و سه تون بخیر باشه 

در پناه لایتناهی و ابدیت...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد