.
.
.
از
ارسطو پرسیدند بهترین سخن کدام است؟ در پاسخ گفت : آنچه موافق عقل باشد،
گفتند پس از آن چیست؟ گفت : سخنی که شنونده بپذیرد، گفتند بعد از آن چه؟
گفت : سخنی که از سرانجام آن اطمینان داشته باشیم که ضرری متوجه ما نخواهد
ساخت، گفتند بعد از آن چیست؟ گفت : اگر سخن یکی از این سه شرط را نداشته
باشد از صدای چهارپایان پست تر است.((از قابوسنامه))
.
.
.
جایی که اعتماد نیست، سخن بیهوده است.((فرانتس کافکا))
.
.
.
به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن و به هیچ کس بدی نکن.((ویلیام شکسپیر))
.
.
.
عشق
همیشگی است، این ما هستیم که ناپایداریم. عشق متعهد است و مردم عهد شکن،
عشق همیشه قابل اعتماد است، اما مردم نیستند.((لئوبوسکالیا))
.
.
.
اعتماد به تدریج می آید و یکجا می رود.((موار دفاست))
.
.
.
به هیچ دسته کلیدی اعتماد نکنید بلکه کلید سازی را فرا بگیرید.((آنتونی رابینز))
.
.
.
بزرگترین توانایی، قابل اعتماد بودن است.((کورت برگ وال))
.
.
.
کارکنان
لغزش های اتفاقی را به شرطی که بر اساس توانایی رهبر باشد و او را در حال
رشد و بالندگی ببینند، می بخشند. اما به کسانی که در منش خود مرتکب لغزش می
شود اعتماد نمی کنند.((جان ماکسول))
.
.
.
کارکنان
لغزش های صادقانه را تحمل می کنند، اما اگر به اعتمادشان آسیب برسانید،
دیگر به سختی می توانید اعتماد آنها را به دست آورید. می توان سر رئیس را
شیره مالید، اما نمی توان سر همکاران و زیردستان را شیره مالید.((مدیر عامل
پپسی کولا))
.
.
.
اگر خود به خویشتن اعتماد ندارید، دیگران هم به شما اعتماد نخواهند کرد.((جان ماکسول))
.
.
.
هر
بار که در برابر ترس می ایستید، قدرت، شهامت و اعتماد به نفس پیدا می
کنید. باید کاری را انجام دهید که فکر می کنید نمی توان انجام داد.((النور
روزولت))
.
.
.
زندگی
برای هیچ کس آسان نیست. اما که چه؟ باید پشتکار و از همه مهمتر اعتماد به
نفس داشته باشیم. باید باور کنیم که هر یک برای انجام کاری استعداد داریم و
آن کار باید انجام شود.((ماری کوری))
.
.
.
زیانبارترین احساس پس از شکست، از دست دادن اعتماد به نفس و مشکوک شدن به توانایی و صلاحیت خویش است.((جان ماکسول))
.
.
.
قابل اعتماد بودن فراتر از توانمندی تنها است.((جان ماکسول))
.
.
.
اگر
کسی پیوسته دستور کارش این باشد که منافع خودش را مقدم بر منافع تیم
بداند، غیر قابل اعتماد بودن خود را ثابت می کند.((جان ماکسول))
.
.
.
قابل اعتماد بودن چیزی فراتر از پذیرش مسئولیت است. پذیرش مسئولیت باید با قضاوت درست همراه باشد.((جان ماکسول))
.
.
.
هرگز فواید بلندمدت قابل اعتماد بودن را دست کم نگیرید.((جان ماکسول))
.
.
.
به آدم اعتماد کنند، بهتر از آن است که به آدم محبت کنند.((جرج مک دونالد))
.
.
.
به خویشتن اعتماد کن، آنگاه راه زندگی را خواهی یافت.((گوته))
.
.
.
تمام چیزی که در این زندگی لازم دارید بی خبری و اعتماد به نفس است و موفقیت حتمی است.((مارک تواین))
.
.
.
بزرگترین موفقیت عبارت است از اعتماد یا سازش کامل بین اشخاص صمیمی.((رالف والدو امرسون))
.
.
.
هیچ کس به تصویر نقاش اعتماد نمی کند، اما مردم عکس را باور می کنند.((انس آدام))
.
.
.
پنج
چیز است که پنج چیز از آن نزاید: دلی که خانه ی غرور است کانون محبت نشود.
یاران دوران فرومایگی، نکوخویی ندانند و تنگ نظران ره به بزرگی نبرند.
حسودان بر جمال و کمال جز به چشم کین ننگرند و دروغگویان از کسی وفا و
اعتماد نبینند.((گوته))
.
.
.
با
رشد یقین و اطمینان، شادمانی رشد می یابد و با رشد شک و تردید، تنش، بی
قراری و بدبختی. شک و تردید در نهایت به رنج و عذاب و نگرانی می
انجامد.((اشو))
.
.
.
بالاترین پیمانی که می توانیم با دوست خود ببندیم این است: "بیا تا ابد اعتماد بین ما حاکم باشد."((رالف والدو امرسون))
.
.
.
دی رفت و باز نیامد، فردا را اعتماد نشاید، حال را غنیمت دان که دیر نپاید.((خواجه عبداله انصاری))
.
.
.
آیا شما موفق خواهید بود؟ بله حتما، بله حتما! با اطمینان نود و هشت درصد و هشت و سه چهارم درصد.((دکتر سوئز))
.
.
.
آنچه
فرد تحصیلکرده را از فرد خودآموخته مشخص می سازد، وسعت دانش نیست، بلکه
مراتب گوناگون نیروی حیات و اعتماد به نفس است.((میلان کوندرا))
.
.
.
عشق،
عشق می آفریند. عشق، زندگی می بخشد. زندگی، رنج به همراه دارد. رنج،
دلشوره می آفریند. دلشوره، جرات می بخشد. جرات، اعتماد می آورد. اعتماد،
امید می آفریند. امید، زندگی می بخشد. زندگی، عشق به همراه دارد و عشق، عشق
می آفریند.((مارکوس بیکل))
.
.
.
نشاط
و خوشدلی، اعتماد به نفس شما را تقویت و زندگی را دلپذیرتر می سازد و باعث
می شود که اطرافیان شما شادی بیشتری را احساس کنند. خوشدلی به معنی خوش
خیالی و فرار از مشکلات نیست، بلکه نشانه ی هوش و ذکاوت شما است.((آنتونی
رابینز))
.
.
.
به آدمها اعتماد کن تا با تو صادق باشند.((رالف والدو امرسون))
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند اما برای حسینی میگریند که آزاده زندگی کرد...!!!
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند...!!!
خداوندا از بچگی به من آموختند همه را دوست بدارم حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می دارم می گویند:فراموشش کن...!!!
در شگفتم که سلام آغاز هر دیدار است ولی در نماز پایان است شاید این بدین معناست که پایان نماز آغاز دیدار است...!!!
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند...!!!
کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که
برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل
بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم که از همه تهوع آور بود اینکه در آن
سن و سال، زن داشت...! چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می
گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار
می کشیدم و کچل شده بودم...!!!
از آدمها بُت نسازید، این خیانت است!
هم به خودتان، هم به خودشان،
خدایی میشوند که، خدایی کردن نمیدانند...!
و شما در آخر میشوید، سر تا پا کافرِ خــــــدایِ خود ساخته...!
نیچه فقید- کتاب غروب بُتان
ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را
گر چه بدنامیست نزد عاقلان
ما نمیخواهیم ننگ و نام را
باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را
دود آه سینه نالان من
سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود
کس نمیبینم ز خاص و عام را
با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد...
حضرت مولانا-دیوان شمس
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پر مــــلال ما، پرنــــــده پر نمـی زنــــد
یکــی زشب گرفتــگان، چــــــــراغ بر نمی کنـــد
کسی به کوچــه سار شب، در سحر نمی زند
نشستــــــه ام در انتظار این غبار بی ســــوار
دریغ کز شبـــــی چنین، سپیــده سر نمی زنــد
دل خراب من، دگـــــر خرابتــــــر نمــــی شـــود
که خنجر غمت از این خرابتـــــــر نمـــــــی زند
گذر گهــــی است پر ستم، که اندرو به غیر غم
یـکی صــــــلای آشنا، به رهگــــــذر نمی زنـــــد
چه چشم پاسخ است از این، دریچه های بسته ات
بـــــرو که هیچ کس نــــدا، به گوش کر نمی زنــــد
نه سایه دارم و نه بر، بیفکننـــــــــدم و ســـزاست
اگر نــــه بر درخت تر، کســـــی تبر نمـــــی زنــد
شاعر ارجمند:هوشنگ ابتهاج
بررسی وضعیت اچآیوی/ایدز در جهان گزارش سال 2013 برنامه مشترک سازمان ملل متحد در زمینه ایدز (UNAIDS )
گزارش وضعیت اچآیوی/ ایدز در جهان · در سال 2012 برآورد میشود 3/35 میلیون نفر (بین 8/38-2/32 میلیون نفر) در سراسر جهان با اچآیوی زندگی میکنند. · از شروع اپیدمی بیماری حدود 75 میلیون نفر ( بین 89-63 میلیون نفر) به اچآیوی مبتلا شدهاند.
موارد جدید عفونت اچآیوی در جهان · از سال 2001 موارد جدید عفونت اچآیوی 33 درصد کاهش یافته است. · در سال 2012 تعداد موارد جدید مبتلایان به اچآیوی در سراسر جهان 3/2 میلیون نفر (بین 7/2-9/1 میلیون نفر) بوده در حالی که در سال 2001 تعداد موارد جدید مبتلایان به اچآیوی 4/3 میلیون نفر ( بین7/3-1/3 میلیون نفر) گزارش شده است. · در فاصله سالهای 2001 تا 2012 در بیش از 26 کشور جهان تعداد موارد جدید ابتلا به اچآیوی در بالغین و نوجوانان 50 درصد یا بیشتر کاهش داشته است. · از سال 2001 تاکنون، تعداد موارد جدید ابتلا به اچآیوی در کودکان، 52 درصد کاهش نشان میدهد. · در سال 2001 تعداد موارد جدید اچآیوی در کودکان،550 هزار نفر (بین 620- 500 هزار نفر ) بوده است، در حالی که در سال 2012 تعداد موارد جدید اچآیوی در کودکان به 260 هزار نفر (بین320-230 هزار نفر) کاهش یافته است.
مرگ مرتبط با ایدز در جهان · در سال 2012 تعداد مرگهای مرتبط با ایدز در مقایسه با حداکثر موارد مرگ مرتبط با ایدز ثبت شده مربوط به سال2005 ، 30 درصد کاهش نشان می دهد. · تعداد مرگهای مرتبط با ایدز در جهان از 3/2 میلیون ( بین6/2-1/2 میلیون مرگ) در سال 2005 به 6/1 میلیون ( بین 9/1-4/1 میلیون مرگ) در سال 2012 رسیده است. · تخمین زده میشود که از شروع همه گیری بیماری تاکنون تعداد 36 میلیون نفر ( بین 42- 30 میلیون نفر) در جهان به علل بیماریهای مرتبط با ایدز فوت کردهاند.
دسترسی به درمان ضد رترو ویروسی · در سال 2012 حدود 7/9 میلیون نفر از افرادیکه با اچآیوی زندگی میکنند و ساکن کشورهای با درآمد کم یا متوسط هستند به درمان ضد رتروویروسی دسترسی داشتند. · این تعداد نشان میدهد که تنها 61 درصد از واجدین دریافت درمان، مطابق دستورالعمل سال 2010 سازمان جهانی بهداشت و 34 درصد از واجدین دریافت درمان، مطابق دستورالعمل سال 2013 تحت پوشش درمان قرار داشتند.
سل و ایدز · از سال 2004 مرگهای مرتبط با سل در افرادیکه با اچآیوی زندگی میکنند تا 36 درصد کاهش داشته است. سل یکی از علل منجر به مرگ در افرادی استکه با اچآیوی زندگی میکنند.
سرمایه گذاری · در سال2012 برای پاسخ ایدز تنها 9/18 میلیارد دلار از همه منابع در دسترس بود، در حالی که تا سال 2015 برآورد نیاز سالانه بین 24-22 میلیارد دلار است. · کشورهای با درآمد کم و متوسط در سال 2012 سرمایه گذاریهای داخلی خود برای اچآیوی را به میزان 53 درصد همه هزینه های مرتبط با ایدز افزایش دادند. |
گزارش موارد ثبت شده HIV/AIDS تا پایان تابستان سال 1392 در جمهوری اسلامی ایران
بر اساس آمار جمع آوری شده از دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی، تا تاریخ 1/7/1392 مجموعاً 27041 نفر افراد مبتلا به HIV/AIDS در کشور شناسایی شده اند که 89.3% آنان را مردان 10.7% را زنان تشکیل میدهند. تا کنون 5118 نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده و 5471 نفر از افراد مبتلا فوت کرده اند. 9/45 درصد از مبتلایان به HIV در زمان ابتلا[1] در گروه سنی 34-25 سال قرار داشته اند که بالاترین نسبت در بین گروههای سنی را به خود اختصاص میدهند.
علل ابتلا به HIV در بین کل مواردیکه از سال 1365 تا کنون در کشور به ثبت رسیدهاند به ترتیب، تزریق با وسائل مشترک در مصرف کنندگان مواد (1/68 درصد)، رابطه جنسی (7/12 درصد)، دریافت خون و فراورده های خونی (9/0 درصد) و انتقال از مادر به کودک (2/1 درصد) بوده است. راه انتقال در 1/17% از این گروه نامشخص مانده است.
در مقایسه این آمار با مواردیکه ابتلا آنان در سال 1391 گزارش شده است، اعتیاد تزریقی 52 درصد، برقراری روابط جنسی 2/33 درصد، و انتقال از مادر مبتلا به کودک 4/3 را تشکیل داده است. در 11.4 درصد از موارد شناسایی شده در این سال راه انتقال نامشخص بوده و هیچ مورد جدید ابتلا از راه خون و فرآوردههای خونی گزارش نشده است.