ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یابهر فریب خلق کوشد؟
دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
یا بر خر دیگری سوار است؟
دیدی تو خری شکسته پیمان؟
یا آنکه ز دیگری برد نان
دیدی تو خری حریف جوید؟
یا مرده و زنده باد گوید؟
یا آنکه خری ز روی تزویر
خر های دگر کشد به زنجیر؟
هرگز تو شنیده ای که یک خر
با زور وفریب گشته سرور؟
خر دور ز قیل و قال باشد
نارو زدن محال باشد
خر معدن معرفت کمال است
غیر از خریت ز خر محال است
تزویر و ریا و مکر و حیله
منسوخ شدست در طویله
دیدم سخنش همه متین است
فرمایش او همه یقین است
گفتم که ز آدمی سری تو
هر چند به دید ما خری تو
بنشستم و آرزو نمودم
بر خالق خویش رو نمودم