لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد.
برای کشتن یک پرنده
یک قیچی کافی ست. لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن
بشکافی.پرهایش را بزن...خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق
دره ها پرت کند .
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.
برای پخته شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.
همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم.
مجنون هنگام راه رفتن
کسی را به جز لیلی نمی دید. روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و
مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبور کرد. مرد نمازش را قطع
کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی مجنون به خود آمد وگفت:
من که عاشق لیلی هستم تورا ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که
من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟