انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

انگشتان لک شده به جنون ... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

ثروت واقعی کوروش کبیر

زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی. کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود ؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت. کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود. کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست ...

اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم...

:)

فشار زندگی با ما چ کرد..


با ما ک ن با موشا چ کرد...:)


:)))))))

صد بار بت گفتم جلو در قر در نکن..


اشکول..:)


سر در هوا..:)

سر ب هوا ک میگن اینه..:)

من موندم الان ک زمین خورده چ حسی داره...


ی سوال...

این الان خوشال اینو دیده یا مث سگ ترسیده ک

بال بال میزنه..:)

نگا از خوشالی/مث سگ ترسیدن دماغش تخته شد


عـــجـــبـــ...