-
پنج شنبه 30 آذر ماه 1391
1391/09/30 15:39
باب گنج علم خود ذات قدیم کرد بسم الله الرحمن الرحیم سلـــ ام ساعتای کم و بیش مونده به شب یلدا و پایان فصل پاییز و شروع فص ل تا زه ای از زندگی ... منم مثه خیلیای دیگه که تنهان تنها میمونم تا وقتی که اجل من برسه و ز ودتر به حول و قوه ی الهی منو برداره و اینجایی که الان هستم نباشم جایی در یاس و نا امیدی در ژرفای تنهایی...
-
چهارشنبه 29 آذرماه 1391
1391/09/30 00:01
تو در کشتی فکن خود را مپای از بهر تسبیحی که خود روح القدس گوید به بسم الله مجریها سلام و وقت خوش خوبین خوشین سلامتین؟ممنون منم خوبم الحمدلله امروزم مثه روزای دیگه گذشت و کم کم داریم با پاییز خداحافظی میکنیم و فصل زیبای زمستان لحظه به لحظه بهمون نزدیک تر میشه شب یلداتون پیشاپیش مبارک باشه امیدوارم لحظه های شادی رو در...
-
سه شنبه28 آذرماه 1390
1391/09/28 13:27
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم سلاو و وقت خوش من زیاد تعریفی ندارم شکر خدا که خدایی هست و کار ایی که منه گناه کار میکنمو میبینه و میشنوه و روزی تقاص این گردن کشی ها و عصیان گری هامو میده بازم گناه و گناه و گناه انگاری این پروسه ی گناه من تمومی نداره شاید گناه لازمه ی وجود منه من باید گناه کنم تا به حیا تم...
-
دوشنبه 27 آذر ماه 1391
1391/09/28 00:54
باب دل را هست مفتاحی عظیم اوست بسم الله الرحمن الرحیم وای دوساعت مطلب نوشتم همش پرید جدا 1 ساعتی شد الان دیگه حوصلم نمیشه درس بنویسم فقط چنتا نکته: 1 -الان با دونفر دوستم که فقط اس میدیم و بس فلورا و مهرسا که واسه من حکم سرگرمی داره امیدوارم واسه اونام سرگرمی باشه 2 -با بابک پسر خالم بازم اختلاف بهم زدیم سر روم جدیدش...
-
دوشنبه 27 آذرماه 1391
1391/09/27 03:20
به نام آنکه هستی نام از او یافت / فلک جنبش , زمین آرام از او یافت ... سلام و ایام خوش بعد از ظهر بعد از نت و چت رفتم باشگاه و تمرین کردم البته با یه پا طبق روال معمول(پام شکسته) قرار شد مدارک دان 1 رو ببرم تا مربیم واسم دان 2 رو بگیره که بعد از اون میتونم مربی گریمو بگیرم و مستقل کار کنم بعد از باشگاه یه سر رفتم پیش...
-
یکشنبه 26 آذرماه 1391
1391/09/26 17:59
سلام و وقت خوش دنیا به کامتون و ایام بر شما خوش و خرم و گوارای وجود این چند وقته که میرم نت حرفای زیادی راجع به پایان جهان یا یه همچین چیزایی میشنوم که نظر شخصیه من اینه که این اتفاق نمیافته چون خدا همه چیزو میدونه و بس یه حدیث از امام صادق هست که مضمونش اینه که میگه کسانی که اخرت رو پیش بینی میکنن از دروغگویانند و یه...
-
شنبه 25آذر ماه 1391
1391/09/25 18:27
سلام خوبید الان نت بودم رفتم اونجا اولاش که رفتم بازی انلاین عصر پادشاهانو بازی کردم بعدشم رفتم نت که کسی نبود بعد مهرسا اومد گپ و گفت کردیم و همینجوری پیشنهاد دادم دوس باشیم و قبول کرد و شد خانوم خونه ی نتیه من خخخخ بعدشم شماره دادم و اینا اما نمیزارم زیاد شدید شه که بخوایم از دوستیه با هم ضربه بخوریم فقط دوتا دوست...
-
شنبه 25 آذرماه 1391
1391/09/25 03:14
سلام یه ساعت پیش اومدم یادداشت زدم الانم اومدم یادداشت تازه و داغ امشبو بزنم دنیا واقعا جالب و غیر قابل پیش بینیه من بعد از یادداشت رفتم چت اونجا دو نفر اومدن یه نفر با اسم زینب 21 و یه نفر با اسم میس اسمارت البته سه نفر دیگه هم بودن این دوتا مهمون بودن اومدن تو روم همینطور که احوال پرسی کردن و اینا دیدم میس اسمارت از...
-
شنبه 25 آذر ماه 1391
1391/09/25 01:52
سلام و وقــــــت خوش فی الحاله رفتم چت کسی هم نیست دیشب که باشگاه بودم هیچ صبحم اومدم چت و ازین کارا که یکی از بچه های چت گفت حالش خوب نیست احوالشو جویا شدم گفت دکتر گفته احتمال این که یه تومور تو مغزش باشه هست اما هنوزم احتماله و این موضوع ناراحتش کرده بود منم سعی کردم همدردی کنم اما زیاد موفق نبودم بعدشم همینطور نت...
-
پنج شنبه 23 آذر ماه 1391
1391/09/24 00:14
سلام و وقـــــــــت خوش ممنونم شکر خدا هی شکر پنج شنبه ی این هفتم گذشت و خبری از یار نیامد بعد از ظهری چت بودم با یکی از بچه ها شوخی کردم بدش اومد دیگه ج نداد و کلا قهرید الانم باز رفتم چت دیدم هنوزم قهره جواب سلامم نداد بعد از ظهری هم رفتم باشگاه و اومدم خونه امشب یکی از بچه های قدیمی اومده بود و خوش گذشت کلاس...
-
چهارشنبه 22 آذرماه 1391
1391/09/22 19:14
سلام گناه و بازم گناه چی بگم که دلم خونه تف به این زندگی که من دارم خداییش همش شدم مایه ی ننگ و جنگ ننگ واسه اینکه همش گناه کارم و خدایی اون بالاس که از دستم ناراحته و من نمیخوام مهمترین کس توی زندگیم ازم ناراحت باشه به خدا نه این دنیا رو میخوام نه اون دنیارو فقط میخوام خدای بالا سرم ازم ناراحت نباشه میخوام همیشه به...
-
چهارشنبه 22 آذر ماه 1391
1391/09/22 04:50
سلام ممنون دارم کم کم رنگ گناهکارا رو میگیرم الان ساعت 04:40دقیقه اس و من بیدارم دیروزم بیدار بودم تا صبح همیشه بیدارم ولی وقت بیداریمو در جهت درست استفاده نمیکنم به این میگن گناه یعنی استفاده از وقت در جهت نادرست و غلط که من دارم انجام میدم خو کلا رفتار ادما اینطوره که تا یه چیزیو دارن عین خیالشون نیست اصلا اون چیزو...
-
سه شنبه21 آذرماه 1390
1391/09/21 01:05
سلام و وقت بخیر امروزم مثه روزای دیگه اونجور رویایی که من فکر میکنم نبود خب عیبی نداره روزی بهتر میشه اگر من تلاش کنم... دیشب تا صبح ساعت 6 بیدار بودم بعدشم خوابیدم تا یک بعد از ظهر و ساعت 3 مامان اومد از مدرسه (دبیر هستن ایشون) گفت اتومبیل یا همون خر خودمون خرابه و راه نمیره یکی از اقوام اومد و ماشینو بکسل کردیم...
-
دوشنبه 20 آذرماه 1391
1391/09/20 01:49
سلام خوبین خوب نیستم بیرون بودم تازه رسیدم . بعد از ظهری رفتم باشگاه بعدشم رفتیم با بچه ها فلاسیس خوردیم (فلافل+سوسیس) با یه سمبوسه که بچه ها نامردی نکردن نوشابه خوردن اما من بخاطر پام نمیتونستم بخورم و زجر کشیدم بعدش رفتیم پینگ پنگ و برگشتیم خونه اومدیم دم خونه دوستم یه اهنگ گذاشت دلم پوکید ... یاد دریا افتادم عشقم...
-
یکشنبه 19 آذرماه 1391
1391/09/19 15:04
سلام ادم احمق رو همه دیدن فک کنم زیادم دیده باشین اما یه نمونه ی جدید اومده ورژن 2012 خخخخ اونم منم احمق ترین ادم منم حالا میگم چرا ببینین اگه یه نفر یه گناهو انجام بده بعدشم توبه کنه و بعدش دوباره انجام بده بهش چی میگن ؟ کارش در چه حکمیه؟ جواب: بهش میگن احمق و نادون و کارش نعوذ بالله نعوذ بالله استغفر الله در حکم...
-
یکشنبه 19 آذر ماه 1391
1391/09/19 04:05
سلام چطورین یکشنبه شبتون خوش الان ساعت 4 صبحه تقریبا من گناهی که نباید میکردمو کردم و پشیمونم اما طلب بخشش میکنم ولی روم نمیشه خداییش همیشه گناه میکنم و بعدش با کمال پررویی میام میگم خدایا منو ببخش خیلی رو میخواد اخی شب گناه بود امشب و خدایی که منو دید و هیچ نگفت ... کاش زنده نبودم تا این ننگو به دوشم بکشم و شرمسار...
-
شنبه 18 آذرماه 1391
1391/09/18 20:53
سلام خوبین حالم خوش نیست امشب چیزی دیدم که داغون شدم میدونی وقتی یه دوست به دوست دیگش دروغ بگه در حالی که اونی که دروغ نگفته همیشه سعی کرده صادق باشه حس خیلی بدی داره وای بغض گرفته گلوم(گلو بغض میگیره دیگه مگه نه؟؟؟) خلاصه امشب نارو دیدم به خاطر هیچ و پوچ و این باعث ناراحتیم شد ... ولی فدا سرتون دنیاس دیگه یه روز خوش...
-
شنبه 18 آذر ماه 1391
1391/09/18 15:54
سلام و وقت بخیر خوبین ممنون الان ساعت 4 بعداز ظهره امروز صبح دایی منو به زور بیدار کرد ساعت 10 بعدشم رفت دیارش جمعه ام اینجا بود رفتیم ولویی اما معمولا خیلی خوش نمیگذره اخه بیرون رفتن دوتا ادم غمگین که قشنگ نیست هست؟؟؟ خلاصه بعدشم ظهر بود دوستم یه سر اومد و بعدشم من ناهار درست کردم خلاصه ابتدا پیاز رو تقریبا ریز خرد...
-
پنج شنبه 16 آذر ماه 1391
1391/09/16 15:09
سالم و وقت خوش شیراز همچنان ابریست الان ساعت 3 بعد از ظهره صبحم یه نم نمکی بارون زده بود اما من خواب بودم امروز صبح ساعت 10 و 50 بیدار شدم و رفتم حموم و ناهار و ازین بحثا اومدم بالا شبکه ی 3 رو گرفتم دیدم برنامه ی گلبرگ رو داره نگاه کردم حرفای قشنگی میزد اقای عباسی کارشناس برنامه میگفت فضایل توبه رو میگفت ,میگفت کسی...
-
چهارشنبه 15آذر 1391
1391/09/15 21:00
سلام چطور مطوری؟خخخخ من که تنها خونه نشستم پای نت . رفتم چت اول یه نفر میاد میگه من پلیس سایبری ام و فلان و بسان و اینا بعد از 5 مین روم فیس میشه میافتم بیرون دوباره رفتم داخل ایندفعه سیستم منو اخ میکنه ههههه جالب بود نبود نه نبود کجاش جالب بود الانم حوصلم پوکید خوش ندارم درس بخونم وگرنه یه کوهی درس دارم که ماه دیگه...
-
چهارشنبه 15 آذر 1391
1391/09/15 11:52
سلام و وقت بخیر فی الحال ظهره دیگه کم کم شیرازم هواش ابریه و خیلی باحاله ساعت 11 بیدار شدم الانم ساعت 12 ده دقه کمه الان رفتم چتیدم فضای شلوغی داره اما بی احساسه همیشه یه جور فضا حاکمه چیز جدیدی نمیتونی اونجا بعد از یه مدت پیدا کنی فقط میبینی معتادش شدی و نمیتونی خودتو جدا کنی از اینترنت و چت و باید منتظر باشی نتت قطع...
-
چهارشنبه 15 آذر 1391
1391/09/15 00:23
سلام حالم زیاد تعریفی نیست با مامانم بحثم شد گشنم بود شام نخوردم بد ترین زجر همینه گشنه باشی شام نخوری وای وای وای ... بعد از ظهری با رضا و علی (دوستام) رفتیم باشگاه و اینا که اونجام ضد حال خوردم و مربیمون مارو واسه 6 دقه تاخیر گذاشت بیرون کلاس و نذاشت یه نیم ساعتی تمرین کنیم بعدشم اومدم خونه جر و بحث ههههه زندگیه منو...
-
سه شنبه 14 آذر1391
1391/09/14 12:01
سلام الان ساعته 11:50 دقه هست دارم اهنگ گوش میدم و یه جورایی حس بدی از ادما بهم دست داد اومدم اینجا ... خیلی جالبه توی روت میگن چاکریم مخلصیم فلان و چنان ولی پشت سرت امان امان هرچی بخوان میگن امان از حسادت که بد دردی به جون ادم میندازه حسود هرگز نیاسود خخخخخ اینجا کاربرد داشت فک کنم خلاصه اینجوره دیگه هرکسی یجوری به...
-
سه شنبه 14 آذر 1391
1391/09/14 03:44
ساعت 03:28 الان ساعت 3 ونیمه اومدم اینجا این وبلاگو ساختم البته قصدم نبود بسازم اما چون ساختم گفتم اینو بکنم حرفای دلم میدونی این دوره و زمونه همه نا امیدن همه چیز شده پول همه خدارو فراموش کردن و چشم و دلشون به دست این و اونه خدا کریم تر و بخشنده تر از اونه که بخواد کسیو در مونده بزاره من خودم بارها بهم ثابت شده که...