بسمه تعالی
سلام وقت خوش خستمه خیلی شدید چیزی ازم نمنده حس و حال زندگیه لعنتی رو ندارم
همش خود خواهی همش تکرار روز قبل واقعا حسرت میخورم
چرا باید اینجوری باشم صبح ساعت 11 بیدار شم بیام پای نت بعدشم یه دست بازی کنم شبم کپ مرگمو بزارم این نشد زندگی هیچ جاش زیبا نیست هیچ چیزی منو لذت نمیده خوشحالی برام نمونده هووووف حرفامم حرفای تکراری و چرت و پرت اصن نمیدونم باید چیکار کنم از بس سختی کشیدم پوسیدم تباه شدم از بین رفتم چیزی ازم نمونده جز یه تن سوخته که همه جاش درب و داغونه تنها لذتم باشگام بود اما همونم دیگه ندارم سلامتیم هم از بین رفته نه اخلاق درستی نه کار نیکی همش شده گناه و جنگ و دعوا
دعوا با این با اون با هر کسی که اذیتم کنه
انگاری میخوام کمبودای خودمو با کم کردن دیگران کامل کنم واقعا خستم الان ک پای سیستمم نفس کشیدنم هم سخت شده چیزی برام نمونده جز گذران وقت امید به یه روز خیالی یه روز که شاید شاد باشم شاید بتونم از ته دلم بخندم و اونوقت کسی ناراحت نباشه از بس دیگران واسم مهم شدن خودمو فراموش کردم حرف دیگران کار دیگران واسم همه چیز شده هیچ وقت دوس ندارم از خودم تعریف کنم ولی ایندفه رو ببخشید بزارین حرف دلمو بزنم همیشه سعی کردم من زجرارو بکشم تا بقیه سعی کردم من خوبی کنم تا بقیه یاد بگیرن ولی میدونم سطح فکریم از خیلیا بالاتره اخلاق انسانیم از خیلی از ادما بالاتره واسه همینه که وجود دیگران عذابم میده نمیتونم بی مبالاتیاشونو تحمل کنم حماقتشون منو عذاب میده از کوره در میرم اما کمبودایی که دارمو هم قبول دارم یه ادم پست و حیوان صفت سر بسته میگم حیوان خواب و شهوت و غذا واسش مهمه منم همینا واسم مهمه مخصوصا شهوت واسه همینم اینجور نابودم
اخلاق و ذاتم همینه یا خوبه خوبم یا اگ بد هستم بدترین بدها میشم من شعارم اینه
باید بهترین باشم
اگ بد باشم از خودم بدتر وجود نداره اگ خوب باشم از خودم خوب تر نمیبینی الان بین خوب و بدی سر در گمم نمیدونم کدوم طرف باید برم ینی میدونم راه درست راه نیکیه ولی نمیتونم بهش عمل کنم وقتی سختیاشو میبینم میگم بزا مثه همه ادما بی تفاوت باشم بزا گناه کنم بزا هر چی دلم میگه بکنم نه اونی که عقلم میگه
وقتی یه کوشه داری میمیری هیچ کس بهت نمیگه بیا کمکت کنم تا کمر خمیده ات راست شه چون دردسر نمیخوان ولی وقتی شادی و وضعت توپه همه همه جوره خاطر خواتن ولی خیلی زجر اوره که علمت تو ذهنت باشه ولی دستات خالی باشه
این زمونه همه دست ادمو نیگاه میکنن نه فکرتو البته اینم هست هرچی فکر کنی دسترنجت میشه دسترنج منم چیزی جز ادعا و غرور نیست شدم یه ادم پوچ یه ادمی که فک میکنه خیلی نابغه اس ولی نادون ترین ادماس کسی که هیچی از زندگی نمیدونه داره از زندگیه دیگران تقلید میکنه
ولی ای خدا میدونم حاضر و ناظری دلم مهربونه ادم کثیفی هستم بخدا قبول دارم مشکل منم همینه من مشکلمو قبول دارم اما به بزرگی و جلالت قسم سعی کردم حرفت واسم مهم باشه اگ نشده تو ببخش میدونم همش من تقاضای بخشش ازت رو دارم و هیچ کاری واست نکردم اما اون دنیا رو سیاهم نکن
اللهم صل علی محمد و آل محمد
شبتون خوش از دوستایی هم که منو میشناسن میان سر میزنن و میخونن عذر میخوام هر ادمی یه سری کمبود ها داره ولی من خیلی کمبود دارم شما ببخشید
پیروزی اقای روحانی رو به مردم عزیزمون تبریک میگم
مصطفی محمدنجار وزیر کشور گفت: حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی با کسب 18میلیون 613 هزار 329 رأی اکثریت مطلق آرا را کسب و رئیسجمهور شد.
نجار تاکید کرد: در مجموع 36 میلیون و 704 هزار و 156 نفر در انتخابات شرکت کردند که نشان دهنده حضور 72.7 درصدی مردم در انتخابات است
پس از سید محمد خاتمی، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از نامزدی حسن روحانی در انتخابات ر یاست جمهوری یازدهم حمایت کرد.
به گزارش ایسنا خبرآنلاین در ادامه نوشت: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع جوانان فعال سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا و اعضای ستادهای انتخاباتی خود، اظهار داشت که همان ابتدا در مجمع تشخیص بحثمان این بود که آقای ناطق نوری نامزد شوند اما ایشان گفت نمیآیم. سپس به آقای روحانی پیشنهاد دادیم که نامزد شود و او گفت اگر شرایط خوب باشد و از من حمایت کنید میآیم.
به گفته هاشمی، روحانی برای ثبت نام در انتخابات از او نظرخواهی می کند و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به او توصیه می کند که قبل از ثبت نام با رهبر معظم انقلاب مشورت کند. توصیه ای که روحانی به آن عمل می کند.
وی با اشاره به رخدادهایی در شورای نگهبان که منجر به رد صلاحیتش شده بود، ادامه داد: پس از آن هم آقای ناطق و هم بنده در نظر داشتیم که از آقای روحانی حمایت کنیم.
هاشمی رفسنجانی با تشکر از محمدرضا عارف به دلیل انصرافش از نامزدی در این انتخابات، اقدام وی را «جوانمردی» خواند که به وعده خود عمل کرده و به درخواست خاتمی لبیک گفته است.
وی در این دیدار رسما از نامزدی حسن روحانی حمایت کرد.
به نام خدایی که خیلی خوبه ولی ماها نمیشناسیمش
ماها خدامونو نمیشناسیم اگه میشناختیمش میشدیم بهترین بنده ها واسش خدایی که همه جوره با بنده هاش را میاد ولی ما هیچ جوره باش راه نمیایم حتی حاضر نیستیم یه قدم ساده واسه خشنودیش برداریم فقط توقع داریم اون بهمون خوبی کنه اون خودشو بهمون اثبات کنه اون فقط اونو میخوایم اما یه قدم بردار در راهش ببین چه کارایی که واست نمیکنه
داشتم نماز میخوندم تازه مکانیزم ثواب و گناه رو فهمیدم:
ثواب = یه کاری که وقتی انجامش میدی خیلی سختت میشه و اصلا باش راحت نیستی اما وقتی انجام دادی تموم شد و همه چیز گذشت وقتی بهش فک میکنی سرتو بالا میگیری و میگی خدا من این بندتم که واسه حرفت ارزش قائل شدم و گناه نکردم و خدام ازت خشنود میشه
گناه = یه کار که وقتی میکنی خیلی حال میکنی انرژی میگیری خیلی به خودت مینازی که این کارو کردی ولی وقتی انجام دادی و گذشت وقتی بهش فک میکنی یا یادت میاد سرتو زیر میندازی و هیچی نمیگی...
ای قربون کرمت خدا چقدر زیبا افریدی
گناه همون لحظه شادی بعدا غمگینی ولی ثواب همون لحظه خسته و درمونده میشی ولی وقتی گذشت یادش شادت میکنه
زندگیو هر طور که نیگا کنی یه لحظه اس چه دیروزتو نگاه کنی چه یه سال پیشتو جفتش تو نظرت یه لحظه میاد اما اینده وقتی سنت رفت رو 60 سال وقتی به لحظاتت نگاه میکنی اگه شادت میکنه ینی رستگاری اگه اندوهگین شدی بدون اون دنیا کارت سخته
به حسابت برس قبل ازینکه حسابتو برسن...
من وقتی گناه میکنم احساس میکنم کارم خیلی درسته ولی همین که 20 مین از گناهم میگذره یه حس سرزنش وحشتناک میاد سراغم دیوونم میکنه اون موقع اس که دوس ندارم دیگه زنده باشم ولی وقتی یه کار خوب میکنم تا مدت ها شادابم خوشحالم که خوب بودم حس خوبیه
امیدوارم مسافرت همه خوش باشه روزی باید برگردیم منزلمون که اون روز دور نیست انشاالله همه جزء صالحین و بندگان خدا باشیم شبتون خوش و شاد در پناه خداوند یا علی
خدایا ببخش که اون بنده ای که باید واست باشیم نیستیم و مارا غریق رحمت بگردان
آمین
به نام خدایی که خیلی خوبه واقعا خوبه ماییم که اونو نمیشناسیم
الان از اعتکاف اومدم خونه ولی یه بار علمی ای تو اعتکاف گیرم اومد که سالها باید بدویی تا بش برسی یه بار سنگین که عمل بهش فوق العاده سخته
اعتکاف خیلی خوب بود خیلی زیبا و عرفانی اگه اینو میخونین و تا الان اعتکاف نرفتین حتما یه بار برین ضرر نمیکنین من که یه دور دیگه داره توی ماه رمضونه میخوام برم
دو روز اولم به بطالت گذشت ولی شب روز شوم یه نفر اومد که حافظ کل قران بود یه نفر بود که حرف حق رو میزد حرفی رو میزد که به دل مینشست حرفی که از دل براید بر دل نشیند
دلش با خدا بود واسه همین حرفاش همه رو میخکوب کرد قبلش ازینکه بیاد تو بلند گو گفتن یه اقایی میاد که حافظ کل قرانه و سخنران بزرگیه همه توجهشون جلب شد اومد و نشست و بچه های اعتکاف ازش سوال پرسیدن مثلا گفتن ایه ی 251 سوره بقره رو بخون یا فلان ایه رو بخون یا فلان رو بخون هر سوالی که بچه ها پرسیدن صحیح جواب داد مثلا میگفت فلان ایه سمت چپه بالای صفحه اس و ایه ی دومیه میخوند بعدش خودش گفت از من ایه نپرسید ترجمه بپرسید و تفسیر طرف اخوند هم نبود یه ادم معمولی بود
یه بار حضرت علی میره رو منبر میگه من از اسرار اسمانها اگاهم تا وقتی که منو از دست ندادین سوالایی که میخوایدو بپرسید یه ادم نادان بلند شد گفت ای علی تو که همه چیزو میدونی بگو من چنتا مو تو سرمه دیشبم همین شد یه ادم عاقل تو جمعمون بود همه داشتن ایه میپرسیدن حالا دونستن اینکه این ایه رو درست میخونه یا نه تفاوتی نمیکنه
بعدش بچه ها ازش معنی ایه ها رو پرسیدن تفسیرشو پرسیدن و اونم با حوصله توضیح داد
پرسیدن شما چطور حافظ کل قران شدین حرف عجیبی زد گفت رفتم سربازی همیشه بعد از ظهرا عادتمون بود با بچه ها میرفتیم گل کوچیک بازی میکردیم یه روز بعد از ظهر همه خواستن برن من گفتم نمیام و چیزی هم نگفتم که میخوام قران حفظ کنم و نشستم قران خوندن همون شب خیلی قران رو حفظ کردم و این شد استارت زندگیش
گفت لفظ مهم نیس دل مهمه دلت با خدا باشه که این معنی خیلی وسیعی میده این اون معنی رو نمیده که خیلی ها میگن دلت با خدا باشه نماز نخون اینو تموم کسایی که اومدن اونجا نفی کردن و نپذیرفتن دل با خدا بودن ینی شناخت خدا ینی تعمق توی قران ینی اینکه کارت خدایی باشه ینی اینکه چش چرونی نکنی موسیقی گوش ندی چه داخلی چه خارجی ینی اینکه نمازی که میخونی رو بفهمی چی داری میگی ینی سحر ها با خدا حرف زدن ینی قران...
گفت تا میتونید سحر ها بلند شید با خداتون حرف بزنین با دلتون باهاش حرف بزنین نه اینکه با زبون بگی
زبونی گفتن ینی کفر ولی وقتی دل با خدا باشه همه چیز تمومه
گفت هر کسی که میگه خدا خدا با خدا نیست هر کسی که اسم ائمه رو میاره دوستدار اهل بیت نیست میگفت امام زمانی که تو رو بخدا نرسونه امام زمان نیست شیطانه امام حسینی که تورو حسینی نکنه امام حسین نیست
حرفاش خیلی زیبا بود شنیدن که بود مانند دیدن دیگه هم توی شیراز نیست دارن تشریف میبرن قم تو عمرم سخنرانی زیاد گوش دادم ولی این با همشون فرق داشت تنها کسی بود که حرفاش درونم اثر کرد واقعا ادمی که ادعای بزرگی میکنه ادم نیست ادم باس فروتن باشه یه اینجور کسی رو هیچ کس نمیشناسه وقتی از دنیا برن همه میفهمن اینها ایت خدا هستن تا وقتی اینا رو زمین باشن خدا نمیتونه بنده هاشو عذاب کنه بزرگترین اعتکاف زندگیم بود خیلی زیبا بود فقط هم به خحاطر حضور همین اقا
میگفت ببینین زنا اومدن تو اعتکاف ولی صدای حرفاشون میاد ینی اینکه اینایی که اینجا هستن با دلشون حضور ندارن جسمشون اینجاس و دلشون یه جای دیگس دل مهمه با دل اینجا باش واقعا که ارزومه ببینمش
میگفت مومن که فوتبال نمیبینه مومن تفریحش خداست مومن همه چیزش خداست
میگفت غم و اندوهتو فقط واسه خدات بگو شادی هاتم با خدا بگو میگفت تا میتونین با قران مانوس باشید تا بتونین بهترین ها نصیبتون باشه
حرفاش خیلی زیبات بود یادم رفته با چشماش تو چشم پسرا نیگا نمیکرد میگفت چشمی که گناه ببینه امام زمانو نمیبینه میگفت حرف های دل منظورم این نیس که با زبون خاصی باشه مهم اینه که با دلت باشه اشک بریز برا خدا سحر ها گریه کن سحر خیز باش روی سحر خیزی خیلی تاکید داشتن میگفت فک نکنین یه گناهی میکنین بعدش توبه میکنین و تموم میگفت اگه گناهی بکنی از روی عمد و عملتو چنبار تکرار کنی اون دنیا طعم عملتو میچشی و پس گردنیشو میخوری
میگفت حوزه علمیه که حوزه ی علمیه نیست حوزه اس علم یعنی روشنایی علمی به معنای روشناییه که ادمو از خطا بر حذر بداره نگذاره ادم گناه کنه علمی رو بهش میگن روشنایی که راه ادمو روشن کنه و مثه چراغ میمونه چراغ هم راه ادم رو روشن میکنه هم بقیه رو دنبال خودت میکشونه و از گمراهی باز میداره میگفت امام واسه خودتون نتراشید میگفت گوشی و کامپیوتر و اهنگ و اینا همش بساطیه واسه دور بودن شما از خدا میگفت میگفت موسیقی ناله ی شیطانه میگفت خنده های قه قه دار رو اولین بارشیطان زد اونم وقتی که با ابوبکر پیمان بست میگفت شما هیچ مومنی رو نمیبینین که خنده های بلند بکنه همه ی مومنان فقط تبسم میکنن میگفت دنیا محل مسافرته ینی کسی که از دنیا میره داره بر میگرده به خونش اینی که میگن طرف مرد اشتباس کسی نمیمیره فقط بر میگردن به خونشون
میگن طرف به دنیا اومد دنیا از کلمه ی ادنی میاد ینی پست تر ینی کسی از یه دنیای بالاتر به یه دنیای پست تر میاد پس دنیا پست تر از اون دنیاس میگفت مثلا دارین میرید مسافرت میرید مشهد زیارت یا میرین ترکیه یا فلان جا تا اونجا رو ببینین گفت کسی که میره مسافرت نمیره تو شهری که قصد مسافرت بهشو داره خونه بخره اونجا وسایل بخره تشکیلات واسه خودش درست کنه اونجا اصلا قصد موندن نداره که بخواد این همه واسه خودش چیز بخره و تملک کنه و ازین کارا اونجا محل گذره گفت دنیا محل گذره کسی نباید بزنه تو سر خودش که فلان چیز کگرون شد و اینجور شد و اونجور شد چون اصلا قصد موندن نیست پس هرچی کرم ولی نعمتمونه رو بپذیر سخت نگیر چون روزی باید رفت ...
شب خوش خدایی باش تا بهترین باشی
امام حسینی که تو رو به خدا نرسونه امام حسین نیست شیطانه...
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست