به طور کلی، داروهایی که برای انسان خطرناک هستند، معمولاً به دلیل عوارض جانبی شدید یا تداخل با داروهای دیگر است. برخی از کشنده ترین داروهای برای انسان عبارتند از:
1. سموم قلع و سرب: این مواد سمی معمولاً در صنایع قدیمی وجود داشتهاند و به طور مستقیم با سلامت افراد در تماس نبودهاند. با این حال، در صورت استفاده نادرست یا نگهداری نامناسب، ممکن است به آسیب رساند.
2. داروهای شیمی درمانی: برخلاف بسیاری از داروهای شخص ثالث، بعضی از داروهای شیمی درمانی (برای درمان سرطان و بعضاً بروز عفونت) محصولات شدید و خطرناک هستند.
3. آنتیبیوتیک ها: استفاده نامناسب چگالی یک پیشپذیری یک جامعة پژوهشی را کشت
4. آسپیرین: استفاده زیاد از آسپیرین میتواند به خطر حیات فردی منجر شود.
5. الکل: الکل یک سم قابل تحقیر است که با تأثیرات جدیدی همچون کرونا، خطرات جدیدی را به همراه خود به رقابت با خودش میآورد.
6. فروشگاه های قاتل: فروشگاه های قاتل (کافئین، نکوتین و الکل) معروف به "CNA"، "NNA" و "ANA" هستند که در صورت استفادۀ نامناسب چگالی یک پیشپذیری یک جامعة پژوهشی را کشت
7. کورسیرول: کورسیرول چگالى یک پیشپذیری یک جامعة پژوهشی را کشت
8. لیدئول: لیدئول چگالى یک پیشپذیری یک جامعة پژوهشی را کشت
سلام ارادتمند سال نوی خوبی رو پیشاپیش براتون ارزو میکنم پر از موفقیت و شادی و تندرستی و به مقدار لازم پول
الهی خنده از لباتون نره و خوشی سهم زندگیتون باشه❤️
بماند یادگار ... زخمای اعصاب خوردی و زندگی تخمی
راستی یه کتاب رو دو سال پیش تو تخفیف خریدم 120 تومن چند روز پیش باز تو تخفیف پرسیدم چند با پنجاه درصد تخفیف گفت 950 ینی 1900 پولش مخم ترکید
گفتم کتاب 16 جلدی تاریخ طبری هم دارین گفت اره گفتم چند گفت 4100 !!!!
کاش نبودم اصن
هنو میزنه یه تپشی از سمت چپ
که گاهی تیر میکشه تو درونم از بطن من
یه داغ عجیبیه که داره میذاره سر به سر
ببین با تو ام به این روانی سر بزن
باهاش حرف بزن بگو هنوزم میخای
که پشت به پشت ،دست تو دست همقدمش بیای
گلم هنو واسه من جدائه حسابت از اینا
من که خودمم فقط تو بگو کنارتن کیا
سر پناه بودم حاالا چه ویرونه ای شدم
دلخوشیم اینه فقط رو بیتا دیوونگی کنم
چی بود و چی شد اه ببین اینگونه بی تو من
چه بلایی اومده سرم تو این خونه چی شدم
که هرشب حرف میزنم با سایه های رو دیوار
من خستم از دهنم از تکرارای طوطی وار
دیدم هرچقدر با دقت اما بازم بودی تار
تقصیر من نی بپرس از آرزو ها تو لیوان )
یادت نی؟
( سنگ بودید کعبه ساختم حاجیتون شدم
وقتیکه منتظر منجی بودین ناجیتون شدم
آلت بازیتون شدم،تا فقط راضیتون کنم
حاالا چی شده که وصله اضافیتون شدم
مثه یه غول زشتم که منو پس میزنین هی
مث قوطی نوشابم که لگد میزنی اییییی یییوووللل
،که روزی که اومدم دنیا پست حقیرت
نگفتن بهم که ضعیف کشی رسم زمینه
مثه خواهشای تلخ،مثه بارشای سرد که میشه طرد ،همیشه بد همیشه رد،همیشه بد همیشه بد ، همیشه رد ، همیشه بد منو دیده بودی؟ همونه هواخوات میزنم برات ساز،بعد آواز از زیر نگاهاتونم نمونده پناهگاه میخام پر بزنم برم پیش کلاغا
دوباره پام کردم،کتونیه کهنمو
دلم میخاس برم ،مخم میگفت نرو
زدم از کلبه بیرون ،میدیدم قله رو
زدم به جنگل و یه چی لمس کرد کلمو
اونسوی مرداب،یه کلبه چوبی
توش پر از وجود تو عجب عطرو بویی
فقط با تو خوبیم ،بدون تو پوچیم
کل جهان کنار هم مقابلت کوچیک
ولی پشت یه نور قایم شد و دیدم منو ترک کرد
از بقیه چه انتظاری؟خودم منو طرد کرد
من از رو زمین پرتم
از آسمونا مسخم
یه صدا اومد گفت بهت گفتم نرو برگرد
نشونیشو میدم بهت رد پاشو بو نکش،
دنبال مهتاب برو ماه افتاده رو صورتش
، آسمونه لباسش،ستاره ها پولکش
منتظرت میمونه با قیافه تو لکش
گفتم چرا میکنی وقتتو با ما تلف
فک میکنی چی ام؟ها؟یه پسره نا خلف
تو که به قول خودت،هواخوامی تا ابد
چرا میذاری رو قلبم بذارن اینا ترک
سعی کرد آرومم کنه کلافه نشم
لرزید همه جام پایین اومد دمای تنم
حس کردم پیدا کردم بهش علاقه منم
دیدم پر زدم جام شده با کلاغه عوض
آره کلاغه منم
سلام
از معدود دفعاتیه ک من صبح بیدار میشم و صبح مینویسم ساعت 8:05 دقیقه صبح دوشنبه یکم اسفنده
و متاسفانه خبر خوبی نشنیدم
خبر بد هم اینکه کسی ک سه سال با هم بودیم دیگه نیست و نامزد کرد و رفت و این خیلی منو متاثر کرد و ناراحت کرد
اصلا برام درکش اسون نیست روزای اخر اصلا خوب نبودیم با هم و من خیلی تند رفتم و واقعا بخاطرش متاسفم
تو زندکیم خیلی ادم اروم و متین و صبوری بود برعکس من قدر ندونستم و همش بحثای الکی کردم و بهش سخت گرفتم ولی با وجود اینکه دلم سخت شکسته براش خوشحالم ک اتفاق خوبی توی زندگیش افتاده و راه درست زندگیش رو پیدا کرد و سر و سامون گرفت
الان واقعا داغونم ازین ک شنیدم چنین چیزی شده خیلی از یادگاریشا مثل عطراش لباسایی ک برام گرفته وسایلای دیگه هنوز پیش منه هنوز کاغذ کادو هاشو هم دارم
ولی بهش تبریک گفتم امیدوارم پیامم بدستش رسیده باشه و بخونه حداقل
دو سه ماه پیش ک بار اخر دیدمش سیگار کشیدم جلوش و شدید ناراحت شد ولی بهش قول دادم دور سیگار و مشروب و قلیون نرم ولی شاید قولمو بشکونم الان واقعا نیاز دارم به یه مسکن ک منو بکشه بیرون ازین هوا
نمیدونم بعدش چی بشه ...
اما برات بهترین ها رو ارزو میکنم همچون اسم زیبایی ک داشتی امیدوارم همیشه لبت خندون باشه و به بهترین ها برسی و شادیتو ببینم یا حداقل خبرشو بشنوم
دوستدارت...
اخرین عکسی ک برام فرستاد
دانلود موزیک من از ناجی
میبینی کاراتو خدایی
یا فقط میبینم حاصلشو من؟
دیدی چجوری جلو چشمم
اونم مثه همه خاطره شد رفت
اونی که فک میکردم میشه بیاد
اومد و شد قاتل خودم
خواستم نزدیکت باشم اما
اسیر این همه فاصله شدم
شاید بوده عیب از من
که میخوره روی آرزوهام هی ضربدر
مثلم کم دیدی ،حسم رفت
نمره روحی روانیم هم صفر از صد
آشناس برات اسمم نه
من خیلی غمگینه قصه م تهش
ندارم حتی به قافیه ها میل اصلا
آب چیه دیگه گذشته سیل از سر
چشام ابرای سنگینن و
میرن به طرف صاعقه شدن
صدام یه بمب غمگینه که
یه روزی میکشم ضامنشو من
مهمه مگه سنگ باشه جلو پام
مهمه مگه سد باشه جلو رام
سرم هم پیش هیشکی پایین نی
تا قبل اون روزی که خم بشه جلو دار
اگه بردن و باختنه بلدم
به شرطی که یارم منو باخت نده مثلا
اگه به دوباره ساختنه بلدم
ولی جوری زدی که دیگه صاف نشه کمرم
اگه بریدنم خواستته بلدم
بلند شم رو پام اگه هزار دفعه زدنم
اگه فصل زرده باغچمه بلدم
بهار شم ،هار شم ،خار نشه ثمره م
میدونی قد تموم این روزای لعنتی
آرزو داری تو
ولی جلو آینه بخند تا اشکتو نبینه
آبرو داری کن
میدونم هنو دلت تنگه بغلشه
که تا آسمونا میبرد
ولی چه دلیلی داره که مشتتو رو کنی
واسه اونا بیخود
خنده داره حرفی نی که من بگم
قتل عام لحظه هامه
وقتی میشه سر شب
خنده هام از ضجه هامه
مخفی میشه غمش هم
زخم ما از ترکش هاشه
سطحی نی بگم برم
رقص واژم از صدامه
سنگینیش به قلب من
صفحه هام از هم بپاشه
حک میشی به مغز من
تا ابد دارمت همیشه گریزی نیست
که در برم ازت نمیدونی ولی
کسی تو رو نیاز نداره قد من
چراغو خاموش کن چفت کن درشو
قدم بذار تو خونمو حس کن غمشو
تو ام تنهاییو تست کن طعمشو
دلمو میخوای ؟بهت میدم،خخ ،تف ،برا تو
بردارش از جاش شاه غزلم
اینم تلافی فریاد های نزدم
پنجره باش رو حصار های قفسم
داستان اومدنت داستان منم هست
سلام وقت بخیر
امروز روز باحالی نبود
البته ک هر روز روز باحالی نیست ولی امروز ازون روزاش بود ک ضد حال بودو باید تظاهر کنی ب خوب بودن بخندی وانمود کنی همه چی اوکیه و ماسک خوب بودنو بزنی در حالی ک از درون داغونی
عصر رفتیم یه مورد رو دیدیم ک دختره ژیمناستیک کار بود قرار شد خبر بدن ندادن اخر شب هم رفتیم روستای کنکان نزدیکای فساس یکی دیگه رو دیدیم ک اینو هیچکس موافق نبود خانوادشم کلی سختگیر بودن دنبال ادم مذهبی بودن و عقیده دار ک من ازوناش نبودم (15 روز هم فرصت خواستن جواب بدن !!!!!!!!!!!!!)نخست وزیر هم اینهمه وقت نمیخواد واسه پاسخ دادن
تو راه برگشت ب خونه بودیم ک بابام گفت اگر مامانت گذاشته بود برات دریا رو میگرفتیم گفتم چطور گفت همون موقع ها ک میشه سال 90 مامانت زنگ زده به نامادریم گفته به دختر برادرت بگو دست از سر پسر من برداره اینو شنیدم کلی فکر رو سرم خراب شدک چرا یه مادر نخواسته پسرش به کسی ک دوستش داشته و حتی هنوزم داره برسه این خیلی فجیعه ک به پدر یا مادر بخوان تو چنین تصمیمی اینهمه مداخله جویانه وارد شن و تهاجم بگیرن
اگر اون تماس نبود شاید من اصلا افسرده نمیشدم چون نرسیدن ب دریا باعث شد من افسرده شم به قرص رو بیارم تصادف کنم پام بشکنه پلاتین بره تو پام ده بار با صد روش مختلف خودکشی کنم نتونم درسمو بخونم نتونم تو هیچ کاری موفق شم و هنوزم اثراتش باشه ، سه چهار بار کما رفتن و بیهوش بودن و بستری شدن بیمارستان روانی شبی 15 تا قرص اعصاب خوردن بی معنی بودن زندگی ، روح مرده و هزارتا اسیب دیگه ک از درون و بیرون دارم اثر یه تصمیم اشتباه مادر خود ادم باشه
هرجا هم میریم مجبورم نامادریمو مادر معرفی کنم ک صد البته نه میتونه نه میدونه سلیقه ی پسرشو یا اینکه توانایی اینو داره ک منو به خواستم برسونه چه بخواد چه نخواد ک اکثرا براشون مهم نیست نامادریا همینطور که اعتراف کرد من فقط بچه های خودم برام مهمه و دوست دارم و نمیتونم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم و منم توقع بیجایی هست ک ازش بخوام برام مادری کنه ، کاری ک مادر خودم نکرد و کس دیگه ای رو پیش خودش خواست تا پسرش یا دخترش
تصمیمات اشتباهش باعث نابودی من و خواهرم شده و این بسیار ازار دهنده اس برا کسی ک توی گذشته زندگی میکنه
نگو ک اونا موافق بودن من و دریا به هم برسیم و این وسط تنها مخالف مادر من بوده و این دونستنش برام خیلی دردناکه
واقعا خستم دلم خواب میخواد زیاد ، ازینکه میرم و هرکسی میبیندم منو رد میکنه برام عذاب اوره ادمی نیستم ک دور عیاشی یا هزارتا کثافت کاری بوده باشم حقم نیست اینطوری باهام برخورد شه شایدم من زیاده خواهم ، نمیدونم ...
تصویر دستمه
همینطور ک پارسال رگ دستمو زدم و بخیه خورد
قرص شبامه
این اهنگم قشنگه دان کنین بگوشین
فدا
به نام پیشوا
سلام چطورین خوبین چخبرا یه مدت نبودم کلی اتفاق خوب و بد افتاده :))
یه چند مدته دارن اینبر و اونبر میرن خواستگاری برامون تا دستمونو بدن ب برق و شاید ازین حال و هوای منفی در بیام
پنج جا رفتیم تالا حدودا و از دوتاش خوشم اومد و این امار فاجعه باره :)))) دختر ندیده ئهستم گمونم هرکیو میبینم خوشم میاد ازش
دومی مخصوصا ک خوشم اومد و جواب منفی داد خیلی دلگیر شدم نمیدونم چرا ولی خب هرچی هست حتما نباید اتفاق میافتاده ک نشده و من سعی دارم با دلم کنار بیام و بیخیالش بشم و چیزی هم ب خونه نگفتم هنوز ک پیگیر شین شاید شد و اینا(بله خب به زبون اوردم گفتن دوبار زنگ زدن طرف رد کرده ):)) شانس نیست ک هرکی هرجا هست خوشش باشه ایشالا اصنشم
هم رشته بودیم یه سال کوچکتر من بود و اینکه خیلی ماخوذ ب حیا بود اصن سعی میکرد چشم تو چشم نشیم امروزی بود صادقانه حرف میزد و استایل خوبی هم داشت
هرچی خیره پیش بیاد
یه سری هم رفتم خودمو بندازم زیر تریلی خارج از شهر ساعت هشت و اینا بود خیلی سرد بود پیاده شدم و اینا وسطای جاده هم رفتم بابام زنگ زد برگشتم گفت بیا کارت دارم بعد ازون هم رفتیم روانشناس و روانپزشک قرص گرفتیم ک قرص خفنیه میخوری کلی میخوابی
قبلشم یه مشاور دوبار زنگ زد و خواهش کرد ک خودمو نکشم گفتم باشه بهش :))
ایقده بچه خوبی ام من
سریال stranger things تموم کردم و الان دارم lucifer میبینم ک اصن دوسش ندارم حال نمیکنم باهاش ژانرش جنایی کمدی درامه ولی کمدی اش خیلی کمه و جناییش زیاد
ولی یکی دو قسمت از big bang theory دیدم کلی حال کردم باهاش برعکس سریال این یکیه و برا این شروعش نکردم ک دوبله کاملش نیومده بود
چند وقته هم مهمون داریم هر شب سعی میکنم برم بشینم بیرون بینشون و بیشتر گوش میدم و خوبه یه سری چیزا از اداب معاشرت یاد میگیرم
با آرزو هم کات کامل کردیم بلاک ریپورت کرد منو (ک البته خیلی خوشحالم ک این اتفاق برای اون افتاد نبودن من توی زندگیش خیلی به نفعشه من یه عنصر مضر بودم و باید حذف میشدم ولی اون واقعا ادم خوبی بود و خیلی جاها کمکم کرد و شنیدو هیچ نگفت و ازش برای همیشه ممنونم امیدوارم هرجا هست موفقیت و شادی و اسایش براش فراهم بشه ) خلاصه بعد سه سال سینگل شدم و حس خوبی اصن نیست ک کسی نباشه حرفاتو بهش بگی یا کسی نیست ک براش مهم باشی و مهم بدونتت قدر داشته هایتان را بدانید ...
یه ماهم هست همین اهنگی ک دوتا پست بعدی گذاشتم روش قفلی زدم فقط همین تک اهنگو گوش میدم مثل الان ک دارم همونو گوش میدم ، یه ذره بی ادبیه ولی فازش خوبه
ارادتمند
بهمن سردتون خوش