از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

سه شنبه 24 بهمن ماه 1391

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام وقت خوش

حالم خوش نیست این دفه استثناعا حال جسمی خوبی ندارم البته حال روحی ام هم همچین تعریفی نداره دیشبم دوبار گناه کردم دیگه گناه داره عادی میشه واسم یه شماره هم دادم سایه اسمش بود دیگه یه مزاحم دارم اسمش سپهر بود الانم زنگ میزد ولی بهم میگه عزیزم عشقم و ازین حرفا همه رو برق میگیره مارو تیر چراغ

ساعت 6 بعد از ظهر خوابیدم تا ساعت 1 و نیم وقتی بلند شدم درد بدی تو سرم بود الانم همچنون سر درد دارم

الانم چت بودم حالا همه رفتن بخوابن منم برم بخوابم کم کمک

یه موضوعایی پیش اومده که نمیشه گفت و اصلا هم خوشایند نیس منم توی موضوع کمی خودمو مقصر میدونم اخه یه جورایی همراه نبودم واسه همین ذهنم مشغوله موضوع توی ضرر کردن 25 میلیون تومنه و منم یه جورایی مقصرم اما چی بگم خو

رضا با دوستش رحیم اینجا بودن صبح اومدن نیسانمونو ببرن تعمیر کنن اما داغون تر از این هرفا بود که روشن بشه

دیروزم باز رضا اینجا بود

خلاصه اوضاع اینه زندگیه متلاطم و پر تشنج یه جورایی سخته تو دریای متلاطم خودتو اروم نگه داری و افکار و روحیتو تحت کنترل مغزت بگیری و درست فک کنی واقعا سخته

دارم حس میکنم خیلی از خدا دور شدم خیلی ناراحتم نماز هایی که میخونم اصلا بوی خدا رو نداره فقط رفع تکلیفه مثلا 10 رکعت نماز میشه 4 دقه اینقده سرعتی یکی نیس بگه خو مثه ادم بخون البته خیلیا گفتنا اما کو گوش شنوا

وقتی کسی واسه خداش وقت نمیزاره حال و روزش این میشه شما عبرت بگیرین

انتخاب واحد ترم بعدم کردم و به زور 12 واحد بهم دادن خعلی زور زدم تا تونستم همینو بگیرم

همش درسای ترم قبل بودن اما ورژن دومش ولی چون من ورژن 1 رو افتاده بودم نتونستم بگیرمشون

شام نخوردم گشنمه سرمم درد میکنه خوابمم نمیاد خخخخ برم بمیرم یی هویی راحت شم والا بغران

فردا دکتر دارم میرم ببینم بعد از 5 ماه پام خوب شده یا نشده 29 هم باید برم پزشکی قانونی معاینه انجام بدن روی پام

خسته ام زندگیه کسل ادمو زجر میده هر روز مثه دیروز هیچی جدید نیست

شبتون خوش خوش باشیدو شاد




گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن / یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن

بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را / چون شیشه های دیده ی ما پر گلاب کن

ایام گل چو عمر برفتن شتاب کرد / ساقی بدور باده گلگون شتاب کن

بکشا به شیوه ی نرگش پر خواب مست را / وز رشک چشم نرگس رعنا بخواب کن

بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر / بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن

زانجا که رسم و عادت عاشق کشی نیست / با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن

همچو حباب دیده به روی قدح گشای / دین خانه را قیاس اساس از حباب کن

حافظ وصال میطلبد از ره دعا / یارب دعای سوخته دلان مستجاب کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد