از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

1402/05/10

سلام وقت بخیر 

از اول فروردین تا همین الان اومدم لاهیجان البته ن خود لاهیجان اطرافش 

دوبار در عرض سه روز خواب کسی رو دیدم ک نباید می‌دیدم و کلی بهم ریختم

اوضاع اینجا بد نیست گرمه ولی بارون میاد طبیعت قشنگی داره مردم ساده ترن مثل شهرای بزرگ دنبال دوز و کلک نیستن شایدم هستن نمیدونم ولی به نظر من ساده تر اومدن 

جای همه خالی 


وضع روحی همچنان بشدت داغون تنهایی ادمو دیوونه می‌کنه و خسته یه مدت قرص خوردنو گذاشتم کنار ولی بازم دارم میخورم نمی‌کشه روح و روانم این فشار ها رو 

میگذرونیم خلاصه 

مخلص همگی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد