از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام خدا وقتت خوش البته تو که وقت برات خیلی معنا نداره شایدم داشته باشه دقیق نمیدونم چطو مطوری خدا جونم خوبی؟

گمونم کمی دیوونه شدم نه؟ نمیدونم من اصن کلا هیچی نمیدونم اما امیدوارم تو از کارای بنده هات شاد باشی و خوشحال

دنیاتو خیلی باحال ساختی البته ما که همش توش ضدحال بازی در میاریم و بیحالیم ولی بازم ممنون زحمت کشیدی

دنیای قشنگیه مردمای باحال طبیعت قشنگ همه چیزت خوبه ولی ما ادما همش عیب و نقصیم البته خودت خواستی ذات ادمی عیب و نقصو بپذیره

اما دنیات خیلی عجیبه ادمایی توش هستن که با اینکه از نظر سن و سال بزرگن ولی از لحاظ عقل خیلی بچه هستن منم بچه هستم

ادمایی هستن که خیلی دل پاکی دارن اما برا اینکه از بدی ها حفظ باشن خودشونو بد میکنن خودشونو مثه کسایی میکنن که بد هستن دلشون قد یه دنیا وسعت داره اما تاریکش میکنن تا کسی توش نباشه

ادمایی که خلق کردی واقعا خوب هستن همشون پاک افریده شدن ولی نادونیه خودمون لباس سفیده وجودمونو سیاه میکنه

من خودم هر وقت خواستم خوب تر باشم بدتر شدم رابطه ی منطقیشو نفهمیدم ولی خیلی حس بدیه حس شکست حسی که وقتی با تموم وجودت جلوی نفس بدت می ایستی ناچارا شکست میخوری و هزار پله عقب میافتی و وقتی به راهی که طی کرده بودی تا به اینجایی که الان هستی رسیدی فک میکنی و فک میکنی که این راه رو دوباره باید طی کنی به کلی نا امید میشی

واقعا سخته فکر به این راه سخت و این رشادت هایی که باید بکنی تا در برابر گناهایی که تورو وسوسه میکنن بایستی ادمو دیوونه میکنه

من همیشه بعد از شکستام دو سه روز خمار میمونم تا یه مدت بگذره و خوب شم بشم اونی که باید بشم

الان احساس میکنم خیلی بهتر از یه ماه قبل شدم البته اینو هم میدونم که هر وقت یه تعریفی از خودم کردم اندوخته ی ماهم فنا شده

زندگی همیشه سخت بوده سختیه که به خوشی معنا میده

خوشیه مطلقه که ادمو زود رنج میکنه

ادم باید مثه اهن باشه هرچی بیشتر حرارت میبینه خوش فرم تر بشه اهنی بشه لایقه پهلوانان

نمیدونم چی میگم حرفام پراکندس نمیدونم از کجا بگم کجا باید باشم چی باید بگم هیچی نمیدونم اما باز هم شکر شکر شکر بابت خوبی هات خدا

خبرای بد هم دارم که دوس ندارم راجعبش فک کنم

شب خوش

راستی یه دوست نتی دارم به اسم ویشکا که دختر خوبیه خدا خودشم میدونه که خوبه

سارا هم رفت و راحت شدم فعلا همه چیز ارومه اما من هنوزم خوشحال نیستم البته اروم اروم هم نیستا شب خوش


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد