از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

چهارشنبه ۳۰ اسفند ماه ۱۳۹۱

بسم الله الرحمن الرحیم


دل تکونی از خونه تکونی واجب تره.
دلتو بتکون از حرفا، بغضا، آدما،
دلتو بتکون از هر چی که توی این یک سال یادش دلتو به درد آورد.
از رفیقای نارفیق از نفه
اونایی که همیشه فهمیدیشون،
دلتو بتکون از کوتاهی های خودت،
یه نفس عمیق بکش و سلام بده به بهار ،
به اتفاقای خوب.
بدون دل خیلیا به خاطر همین نگفتنا تنهاس .
اگه منم خطایی کردم توببخش گلم سال خوبی رو برات آرزومندم خوب من...


برسر سفره احساس اگرجایى بود، سخن ساده تبریک مرا جا بدهید سال نو پیشاپیش مبارک.


سلام وقت خوش عیدتونم مبارک امیدوارم خوب و خوش و شاد و خرم باشید

سال جدید رو سالی پر از خوبی ها پر از تحول و اخلاقای خوب و نفسی مطمئن برا همه ارزو دارم

منم خوبم شکر خدا میگذرد و غمی نیست

امسال که سال داره تحویل میشه مثل سالهای قبل شور و شوق ندارم همیشه لباس نو میگرفتیم شوق داشتیم که سال تحویل میشه و اون لحظه ای که سال عوض میشد واسمون دنیایی عوض میشد انگار یه دفتر جدیدو باز میکردیم و هزار ارزوی خوب داشتیم و همه چیزو با خوبی شروع میکردیم تا شاید بهتر باشیم

اما امسال نه لباس خریدم نه ارزوی خوب دارم میخوام بگذره میخوام بی خیال باشم من هر وقت سر سال تحویل خیلی تلاش کردم برعکس نتیجه داده نمیدونم شاید امسال تغییری کردیم و بهتر شدیم میخوام سال تحویل امسالو بیدار نشم میخوام کاری به تحویل سال نداشته باشم میخوام خودم باشم تنها میخوام بخوابم تا سال تحویل شه

دلم به هیچی خوش نیست

مشکلم از خودمه دنیا دنیای خوبیه هرچقد پول بدی اش میخوری هر چقد تلاش کنی اسایش میچشی منم هیچ تلاشی نداشتم پس حقمه که اینجوری سالمو تحویل کنم همینم که زنده ام و به خیلی از راه هایی که بد هستن کشیده نشدم خیلی حرفه

من خودم فک میکنم عید همینه که اول سال تحویل ارزو کنی اینجوری شی مثلا درست خوب شه یا اخلاقت خوب شه اما عید روزیه که زندگیت تحول مثبت ایجاد شه و موفق بشی خودتو در جهت مثبت تغییر بدی و عادت خوبی رو جایگزین عادت بد کنی

باید واسه خواستت تو کل سال تلاش کنی و به یه ارزوی ساده اکتفا نکنی

با رضا هم رابطم زیاد خوب نیس و دلمو میشکنه رضا همیشه همینطوره

پریشبم کوه بودیم دیدم دختره سارا بهش زنگ زد درسته شاید دختر خوبی نباشه اما دلم ازش خوشش میومد حداقل باهام هم کلام بود ولی عقلم بر دلم غلبه کرد و باهاش کات کردم

اما نمیدونم چرا وقتی زنگ میزنه به رضا حسودی مکنم

من خیلی حسودم اما خیلی هم سعی مکردم حسادت نکنم تو چیزای ساده خیلی حسادت کردم ولی همیشه هم فک کردم که منم لیاقتشو دارم من میتونم مثه اون خوب باشم و شایدم جای اونی که بالاتره منه باشم


نمیدونم اما خدایا مارو واسه کمبود و کاستیهامون ببخش و راه راستین خودتو بهمون نشون بده تا تو راهت قدم بزاریم و با تو همگام بشیم نه با جبهه ی باطل

شب بر شما خوش و شاد نوروزتونم مبارک همه ی ایرانی ها رو دوست دارم که خصلت صاف و ساده و مهربونی رو همشون دارن اما بعضیابهش کم لطفی میکنن...


شب خوش





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد