از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)
از رنجی که می بریم... < سخن دل >

از رنجی که می بریم... < سخن دل >

تراوشات ذهن مریض من :)

پنج شنبه 19 اردیبهشت ماه 1392

هــــــــــــی خدا سلام


اعصابم خیلی خرابه دلم میخواد تموم عالم و ادم و خودم و هر کی دم دستم میادو بزنم له کنم فحش بدم هرکاری میتونم بکنم اصن نمیخوام مسلمون باشم بابا خدا بخدا بریدم داغون شدم از بس به خودم سخت گرفتم دارم میترکم یه قیلون ساده نمیتونم بکشم هر چی بیشترم زور میزنم بد تر و اشغال تر و گه ترم هیچی نشدیم این همه وقت از عمرمون گذشت یکی نیومده بگه اقا خرت به چند واااااااااااااای که سرم پوکید از بس فک کردم حوصله هیچیو ندارم یه نفر نیس بتونه مارو ادم کنه این چه دینی شد بابا نمیتونم اجبار نیس که میخوام گناه کنم میخوام ازاد باشم میخواکم بکشم میخوام بزنم سیم اخر میخوام مرتد شم نمیخوام نخواستیم بهشتتون واسه خودتون نمیشه زندگی کرد پوکیدم یه کار کوچیک نمیتونیم بکنیم اصن انگا افریده شدیم که زجر بکشیم و زجر بکشیم و زجر یه ذره خوشی توش باشه میمیریم مثلا خو اینم شد زندگی از سر صبح که پا میشی صدای داد و هوار همسایه تو گوشته و بعدش بچه همسایه داد میزنه یه یه ساعتی هم ننمون بمون گیر میده و میلی بخوابی دوباره صدای ماشین و صدای مردم ادمو دیوونه میکنه یه کارم که میکنی میبینی گناهه البته خو کاری که میکنم خوب نیستا ولی خو همه چی گناهه حرف بد شنیدن گناهه چیز بد دیدن گناهه حرف بد زدن گناهه چیز بد بو کردن گناهه نمیدونم خدا تو که همه چیو گناه اعلام کردی یه کلاهم خلق کن بزاریم سرمون که نه چیزی بشنویم نه ببینیم نه ببوییم وااای که خیلی داغونم بخدا بریدم همش میخوام خودمو بکشم ای خدا یه ذره جرات و امکانشو بمون بده بزنیم خودمونو بکشیم راحت شیم زندگیه اینجوریو نمیخوام جلدی همی من باس بشم درس عبرت دیگران از روز اولی که دنیا اومدیم دعوا بود تو خونمون حالام که خل و چل شدیم با خودمون در گیریم یه عادت تخمی و الکی رو نمیتونیم ترک کنیم ینی اینم شد ادم اینم شد اراده 6 ساله دارم میپوکم هی میگم مهم نیس از اول میسازمش هی میترکم هی میگم عیبی نیس خو نمیشه یه بار تو کمک کنی چقد با پوز بیام زمین تو هم عین خیالت نباشه هر چی هم جلو تر میرم بد بخت تر میشم هر چی بیشتر تلاش میکنم بیشتر میرم پایین انگا تو باتلاق گیر کردم که راه فراری نداره هرچی بیشتر دس و پا میزنم بیشتر میرم زیر گل و لجن یا خودمو راحت میکنم یا تو خودتو راحت کن خدا والسلام






ای روزگار یا مارو بردار یا خودت برداشته شو



نظرات 1 + ارسال نظر
روستا زاده چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 02:47 ق.ظ

ای ناشکر کچل !


سرو صدا اینجوری که خوبه خخخ

پس فردا که زن گرفتی چی میگی؟خخخ

اصلا خوب میکنی عقدتو سر کیبوردت خالی میکنی :)

خخخخ چ کنم دیه اعصابم برام نمونده خخخخخ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد