سلام وقت بخیر
امروز روز باحالی نبود
البته ک هر روز روز باحالی نیست ولی امروز ازون روزاش بود ک ضد حال بودو باید تظاهر کنی ب خوب بودن بخندی وانمود کنی همه چی اوکیه و ماسک خوب بودنو بزنی در حالی ک از درون داغونی
عصر رفتیم یه مورد رو دیدیم ک دختره ژیمناستیک کار بود قرار شد خبر بدن ندادن اخر شب هم رفتیم روستای کنکان نزدیکای فساس یکی دیگه رو دیدیم ک اینو هیچکس موافق نبود خانوادشم کلی سختگیر بودن دنبال ادم مذهبی بودن و عقیده دار ک من ازوناش نبودم (15 روز هم فرصت خواستن جواب بدن !!!!!!!!!!!!!)نخست وزیر هم اینهمه وقت نمیخواد واسه پاسخ دادن
تو راه برگشت ب خونه بودیم ک بابام گفت اگر مامانت گذاشته بود برات دریا رو میگرفتیم گفتم چطور گفت همون موقع ها ک میشه سال 90 مامانت زنگ زده به نامادریم گفته به دختر برادرت بگو دست از سر پسر من برداره اینو شنیدم کلی فکر رو سرم خراب شدک چرا یه مادر نخواسته پسرش به کسی ک دوستش داشته و حتی هنوزم داره برسه این خیلی فجیعه ک به پدر یا مادر بخوان تو چنین تصمیمی اینهمه مداخله جویانه وارد شن و تهاجم بگیرن
اگر اون تماس نبود شاید من اصلا افسرده نمیشدم چون نرسیدن ب دریا باعث شد من افسرده شم به قرص رو بیارم تصادف کنم پام بشکنه پلاتین بره تو پام ده بار با صد روش مختلف خودکشی کنم نتونم درسمو بخونم نتونم تو هیچ کاری موفق شم و هنوزم اثراتش باشه ، سه چهار بار کما رفتن و بیهوش بودن و بستری شدن بیمارستان روانی شبی 15 تا قرص اعصاب خوردن بی معنی بودن زندگی ، روح مرده و هزارتا اسیب دیگه ک از درون و بیرون دارم اثر یه تصمیم اشتباه مادر خود ادم باشه
هرجا هم میریم مجبورم نامادریمو مادر معرفی کنم ک صد البته نه میتونه نه میدونه سلیقه ی پسرشو یا اینکه توانایی اینو داره ک منو به خواستم برسونه چه بخواد چه نخواد ک اکثرا براشون مهم نیست نامادریا همینطور که اعتراف کرد من فقط بچه های خودم برام مهمه و دوست دارم و نمیتونم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم و منم توقع بیجایی هست ک ازش بخوام برام مادری کنه ، کاری ک مادر خودم نکرد و کس دیگه ای رو پیش خودش خواست تا پسرش یا دخترش
تصمیمات اشتباهش باعث نابودی من و خواهرم شده و این بسیار ازار دهنده اس برا کسی ک توی گذشته زندگی میکنه
نگو ک اونا موافق بودن من و دریا به هم برسیم و این وسط تنها مخالف مادر من بوده و این دونستنش برام خیلی دردناکه
واقعا خستم دلم خواب میخواد زیاد ، ازینکه میرم و هرکسی میبیندم منو رد میکنه برام عذاب اوره ادمی نیستم ک دور عیاشی یا هزارتا کثافت کاری بوده باشم حقم نیست اینطوری باهام برخورد شه شایدم من زیاده خواهم ، نمیدونم ...
تصویر دستمه
همینطور ک پارسال رگ دستمو زدم و بخیه خورد
قرص شبامه
این اهنگم قشنگه دان کنین بگوشین
فدا
به نام پیشوا
سلام چطورین خوبین چخبرا یه مدت نبودم کلی اتفاق خوب و بد افتاده :))
یه چند مدته دارن اینبر و اونبر میرن خواستگاری برامون تا دستمونو بدن ب برق و شاید ازین حال و هوای منفی در بیام
پنج جا رفتیم تالا حدودا و از دوتاش خوشم اومد و این امار فاجعه باره :)))) دختر ندیده ئهستم گمونم هرکیو میبینم خوشم میاد ازش
دومی مخصوصا ک خوشم اومد و جواب منفی داد خیلی دلگیر شدم نمیدونم چرا ولی خب هرچی هست حتما نباید اتفاق میافتاده ک نشده و من سعی دارم با دلم کنار بیام و بیخیالش بشم و چیزی هم ب خونه نگفتم هنوز ک پیگیر شین شاید شد و اینا(بله خب به زبون اوردم گفتن دوبار زنگ زدن طرف رد کرده ):)) شانس نیست ک هرکی هرجا هست خوشش باشه ایشالا اصنشم
هم رشته بودیم یه سال کوچکتر من بود و اینکه خیلی ماخوذ ب حیا بود اصن سعی میکرد چشم تو چشم نشیم امروزی بود صادقانه حرف میزد و استایل خوبی هم داشت
هرچی خیره پیش بیاد
یه سری هم رفتم خودمو بندازم زیر تریلی خارج از شهر ساعت هشت و اینا بود خیلی سرد بود پیاده شدم و اینا وسطای جاده هم رفتم بابام زنگ زد برگشتم گفت بیا کارت دارم بعد ازون هم رفتیم روانشناس و روانپزشک قرص گرفتیم ک قرص خفنیه میخوری کلی میخوابی
قبلشم یه مشاور دوبار زنگ زد و خواهش کرد ک خودمو نکشم گفتم باشه بهش :))
ایقده بچه خوبی ام من
سریال stranger things تموم کردم و الان دارم lucifer میبینم ک اصن دوسش ندارم حال نمیکنم باهاش ژانرش جنایی کمدی درامه ولی کمدی اش خیلی کمه و جناییش زیاد
ولی یکی دو قسمت از big bang theory دیدم کلی حال کردم باهاش برعکس سریال این یکیه و برا این شروعش نکردم ک دوبله کاملش نیومده بود
چند وقته هم مهمون داریم هر شب سعی میکنم برم بشینم بیرون بینشون و بیشتر گوش میدم و خوبه یه سری چیزا از اداب معاشرت یاد میگیرم
با آرزو هم کات کامل کردیم بلاک ریپورت کرد منو (ک البته خیلی خوشحالم ک این اتفاق برای اون افتاد نبودن من توی زندگیش خیلی به نفعشه من یه عنصر مضر بودم و باید حذف میشدم ولی اون واقعا ادم خوبی بود و خیلی جاها کمکم کرد و شنیدو هیچ نگفت و ازش برای همیشه ممنونم امیدوارم هرجا هست موفقیت و شادی و اسایش براش فراهم بشه ) خلاصه بعد سه سال سینگل شدم و حس خوبی اصن نیست ک کسی نباشه حرفاتو بهش بگی یا کسی نیست ک براش مهم باشی و مهم بدونتت قدر داشته هایتان را بدانید ...
یه ماهم هست همین اهنگی ک دوتا پست بعدی گذاشتم روش قفلی زدم فقط همین تک اهنگو گوش میدم مثل الان ک دارم همونو گوش میدم ، یه ذره بی ادبیه ولی فازش خوبه
ارادتمند
بهمن سردتون خوش
صورتغذا یا مِنو (به انگلیسی: The Menu) یک فیلم آمریکایی در ژانر کمدی سیاه ترسناک به کارگردانی مارک مایلود است، که با نویسندگی سث ریس و ویل تریسی، بر اساس داستانی اصلی از تریسی خلقشده و توسط آدام مککی، بتسی کخ و ویل فرل تهیه شدهاست. در این فیلم ریف فاینز در نقش «اسلوویک» یک سرآشپز مشهور، در کنار گروه بازیگران متشکل از آنیا تیلور-جوی، نیکلاس هولت، هانگ چائو، جانت مکتیر، جودیت لایت، ایمی کارهرو و جان لگویزمائو ایفای نقش میکند؛ اسلوویک گروهی را برای صرف غذا به «هاثورن» یک رستوران منحصر به فرد در جزیرهای دورافتاده دعوت میکند، جایی که یک منوی مجلل با شگفتیهای تکاندهنده را برای آنها آماده کردهاست.
صورتغذا نخستین بار در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو ۲۰۲۲ نمایش داده شد و در ۱۸ نوامبر ۲۰۲۲ توسط سرچلایت پیکچرز منتشر شد. این فیلم با بودجه ۳۰ میلیون دلاری بیش از ۷۸ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و نقدهای مثبتی را از سوی منتقدان دریافت کرد، که در زمینههای فیلمنامه، بازی گروه بازیگران و موسیقی متن تحسین شدهاست. صورتغذا در هشتادمین مراسم گلدن گلوب نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد برای فاینز و بهترین بازیگر زن برای تیلور-جوی شد.
«مارگو میلز» همراه با قرار ملاقاتش «تایلر»، با قایق به هاثورن سفر میکنند، رستورانی منحصر به فرد که متعلق به «جولیان اسلوویک»، یک سرآشپز مشهور است که در جزیرهای خصوصی قرار دارد. دیگر مهمانان حاضر در شام «لیلیان بلوم»، منتقد غذا و سردبیر او «تد»؛ «ریچارد» و «آن لیبراند»، یک زوج ثروتمند؛ «جورج»، یک ستاره سینما و دستیار شخصیاش «فلیسیتی»؛ شرکای تجاری «سورن»، «دِیو»، و «برایس»؛ و مادر الکلی سرآشپز اسلوویک هستند. «اِلسا» سرپیشخدمت رستوران، به گروه یک تور جزیرهای میدهد، که در طی آن اشاره میکند که مارگو مهمان تعیینشده تایلر برای شب نبود.
شام آغاز میشود و جولیان مجموعهای از دورهها را معرفی میکند و مونولوگهای نگرانکنندهای را در مورد هر وعده غذایی ارائه میدهد. با گذشت شب، رازهای مربوط به هر مهمان، از امور گرفته تا پولشویی، به آرامی فاش میشود. در طول دوره چهارم، یک سرآشپز جلوی مهمانان خود را میکشد و یکی دیگر از کارکنان هنگام تلاش برای فرار، انگشت حلقه ریچارد را قطع میکند. پس از دوره چهارم، سرمایهگذار اصلی رستوران - که همچنین رئیس سورن، دیو و برایس است - در مقابل دیدگان مشتریها در آب غرق میشود. در نقاط مختلف شب، جولیان به مهمانان اجازه میدهد تا فرار کنند، تا کارکنان آنها را بگیرند و برگردانند.
جولیان فاش میکند که همه مهمانها به این دلیل انتخاب شدهاند که یا به از دستدادن اشتیاق او برای هنرش کمک کردهاند یا به این دلیل که با بهرهبرداری از کار صنعتگران و کارگرانی مانند او و تیمش امرار معاش میکنند. او اعلام میکند که همه حاضران تا آخر شب خواهند مرد. از آنجایی که حضور مارگو برنامهریزی نشده بود، جولیان بهطور خصوصی به او این اختیار را میدهد که با کارکنان یا با مهمانان بمیرد.
فاش میشود که مارگو در واقع یک روسپی است، که قبلاً با ریچارد ملاقات کرده بود و تایلر او را فقط برای آن شب استخدام کردهاست. جولیان فاش میکند که تایلر شخصاً به این محفل دعوت شده بود و میدانست که شام با مرگ همه به پایان میرسد، بنابراین او با اینکه میدانست مارگو خواهد مرد، او را دعوت کردهاست؛ این امر مارگو را خشمگین و غمگین میکند. جولیان با تحقیر تایلر، او را مجبور به پختن غذا در مقابل همگی میکند و به غذایش توهین میکند و شخصیت او را میشکند؛ او سپس به تایلر دستور میدهد تا خود را حلقآویز کند، که او این کار را انجام میدهد. جولیان از مارگو میخواهد که بشکه مورد نیاز برای دسر را جمعآوری کند.
مارگو به صورت مخفیانه وارد خانه جولیان میشود، اما السا به او حمله میکند. مارگو با ضربه چاقو به گردن السا او را میکشد. پس از دیدن بریدههای روزنامه از زندگی گذشته جولیان در یک رستوران فستفود، مارگو یک رادیو پیدا میکند، درخواست کمک میکند و با بشکه به رستوران برمیگردد. یک افسر گارد ساحلی از قایق خود میآید، سپس خود را بهعنوان یکی از سرآشپزان نشان میدهد و به آشپزخانه برمیگردد.
مارگو از غذای جولیان انتقاد میکند و شکایت میکند که هنوز گرسنه است. وقتی جولیان از او میپرسد که دوست دارد چه چیزی بخورد، مارگو یک چیزبرگر و سیبزمینی سرخکرده درخواست میکند. جولیان غذا را مطابق با مشخصات خود آماده میکند. مارگو لقمهای میگیرد و از غذای او تعریف میکند، اما از او میپرسد که آیا میتواند آن را با خود ببرد. جولیان غذا را برای او بستهبندی میکند و او و کارکنان به او اجازه میدهند که رستوران را ترک کند. مارگو یک قایق گارد ساحلی را که در نزدیکی لنگر انداختهاست میگیرد و از جزیره میگریزد.
دسر یک سِمُور است – کارکنان زمین را با کراکرهای لهشده گراهام میپوشانند و میهمانان را با دسرهای ساختهشده از گل ختمی و کلاههای ساختهشده از شکلات تزئین میکنند. جولیان سپس رستوران را به آتش میکشد، بشکه را منفجر میکند و مهمانان، کارکنان و خودش را میکشد و به قول مرگبار خود عمل میکند. مارگو اکنون روی قایق چیزبرگر خود را باز میکند، گاز میگیرد و با تماشای انفجار از یک کپی از صورتغذا برای پاککردن دهانش استفاده میکند.
در آوریل ۲۰۱۹، اعلام شد که اما استون و ریف فاینز در صورتغذا به ایفای نقش خواهند پرداخت و الکساندر پین به کارگردانی آن پیوستهاست.[۵] در ماه دسامبر، فیلمنامه در فهرست سیاه سالانه ظاهر شد، یک نظرسنجی که محبوبترین فیلمهایی را که هنوز در حال ساخت هستند نشان میدهد.[۶]
تا مهٔ ۲۰۲۰، سرچلایت پیکچرز حق پخش را در اختیار داشت و پین و استون فیلم را به دلیل اختلافات در برنامهریزی ترک کردند و همچنین مارک مایلود به عنوان کارگردان جایگزین پین شد.[۷]
در ژوئن ۲۰۲۱، فاینز دوباره به بازیگران پیوست و آنیا تیلور-جوی در حال مذاکره برای بازی در نقش جایگزین استون بود.[۸] حضور وی ماه آینده تأیید شد و هانگ چائو و نیکلاس هولت به بازیگران پیوستند.[۹][۱۰] جان لگویزمائو،[۱۱] جانت مکتیر،[۱۲] جودیت لایت،[۱۳] رید برنی،[۱۴] راب یانگ،[۱۵] و ایمی کارهرو در سپتامبر به این تیم پیوستند.[۱۶] در ماه اکتبر، پل آدلستین، آرتورو کاسترو، مارک سینت سیر، ربکا کون و پیتر گروسز به عنوان بخشی از گروه بازیگران تأیید شدند.[۱۷]
تصویربرداری در ۳ سپتامبر ۲۰۲۱ در ساوانا، جورجیا، با فیلمبرداری پیتر دمینگ آغاز شد.[۱۸][۱۷] کریستوفر تلفسن تدوینگر فیلم است.[۱۷]
صورتغذا نخستین بار در ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو نمایش داده شد،[۱] و یک ماه بعد نخستین نمایش خود را در ایالات متحده در جشنواره فنتستیک فست انجام داد.[۱۹] این فیلم در ۱۸ نوامبر در ۳٫۲۱۱ سالن سینما در ایالات متحده اکران شد که بهعنوان گستردهترین اکران سینمایی در تاریخ سرچلایت پیکچرز تا آن زمان محسوب میشود.[۲۰]
تا تاریخ ۴ ژانویه ۲۰۲۳، صورتغذا ۳۶٫۷ میلیون دلار در ایالات متحده و کانادا، و ۳۷ میلیون دلار در مناطقِ دیگر جهان به دست آوردهاست، که در مجموع فروش جهانیِ ۷۳٫۷ میلیون دلار را نشان میدهد.[۳][۴]
در ایالات متحده و کانادا، صورتغذا در کنار او گفت منتشر شد.[۲۱][۲۲] این فیلم در نخستین روز اکران ۳٫۶ میلیون دلار به دست آورد که شامل ۱ میلیون دلار از پیش نمایشهای چهارشنبه و پنجشنبه شب بود. این فیلم برای اولین بار به ۹ میلیون دلار رسید و پس از پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد در جایگاه دوم قرار گرفت.[۲] در طول آخر هفته دوم، صورتغذا ۵٫۵ میلیون دلار (در مجموع ۷٫۶ میلیون دلار در بازهٔ پنجروزه شکرگزاری) به دست آورد و پنجم شد.[۲۳] در آخر هفته سوم، فیلم ۳٫۵ میلیون دلار فروش کرد و در گیشه هفتگی در جایگاه چهارم قرار گرفت.[۲۴]
در وبسایت بازبینیخوانی راتن تومیتوز، ٪۸۹ از ۲۸۴ بررسی منتقدین مثبت است و این فیلم میانگینِ امتیاز ۷٫۶/۱۰ را در اختیار دارد. اجماع این وبسایت چنین مینویسد: «در حالی که تفسیر اجتماعی آن بر مواد اولیه متکی است، صورتغذا کمدی سیاه را با طعمهای فراوان ارائه میدهد.»[۲۵] این فیلم در متاکریتیک، که از میانگین وزنی استفاده میکند، بر اساس نظر ۴۵ منتقد امتیاز ۷۱ از ۱۰۰ را کسب کرده که نشانگر «نقدهای عموماً مطلوب» است.[۲۶] تماشاگران شرکتکننده در نظرسنجی سینماسکور به فیلم نمره متوسط «B» در مقیاس «A+» تا «F» دادند، در حالی که مخاطبان پستترک به آن امتیاز مثبت ۷۸٪ دادند و ۵۲٪ گفتند که قطعاً آن را توصیه میکنند.[۲]
فیلم خوبی بود پیشنهاد میشه ببینین
ن اصلا ادم رمانتیکی نیستم ولی گ*ییدن و دوست ارم
خدائیش این یدونه حال میده یک یک دو دو هشت
اگه بزاری بری من و با تنهایی هام منم خار همه تون و تنها می*ام
اگه ک* بگی یا بگیری از ما ایراد یهو دیسه همه تون همین فردا میاد هه
اگه بزاری بری من و با تنهایی هام منم خاره همه تون و تنها می*ام
خواره همه تون و تنها
صبح پا میشم با یه رول نابی دوباره روز شد رخم به این کره تابید
دوره حاجیت پر گرگ و گنگ و لش ازم درمیرن کل فامیل
خب بزار بینم من چرا شب بخوابم عین رختی که تو بخوابی
تو حاجی تنهائی خوب بایدم بکپی من دو تا پیشمه سفت با شورته آبی
من هفتاد کیلوئم ولی ببین جرت میدم تو رو فقط قولاخ کردی چاقال چهارتا سپهر میدم تورو
همین روزها می بیننت در حال ترکیدن تورو می خوای بری ده به ک*رم برو
ولی در نمیری از چنگال های سفتم لخت من و دیدن همه درد و پایه کشور
من عینه ارم شیطان یه گونی لای پرگارای زشتم
یه وقت ها ممکنه کم باشم اما همیشه ام ببین همیشه ام توئم همیشه ام
تهش برمیگردی بازم پیشه من برمیگردی بازم پیشه من
یه وقت ها ممکنه فرق کنم حتی با پری شب هر روز یه چی ناب تر میشم
اولی نبودم ولی آخریشم اولی نبودم ولی آخریش ام
اه اولین بودن اولین بودن دلیل بر به ترین بودن نیست
اما اخرین بودن دلیل بر صد مرتبه تکامل بیشتر
گاهی اخرین فشار ها تنها علت برتری هستند و
اولین جوانه های ثمره ی اخرین قطره ها ثمره ی اخرین قطره ها
من اولی نبودم ولی آخریش ام ببین اونی که چپش پر باشه
شفابخشه حتی اب منیشم من کاری کردم بقیه اب بندی شن
راستم خون میاره چپم پر حق داری ازم بد بگی چاقال
اصلن موفقیت و تنفر
==>> تکست اهنگ من اولی نبودم ولی آخریشم از شو موزیک <<==
اه دیگه وقت ادب داشتن و گفتن بله قربان خیابونا رو رنگ کنید نوبت امر سلطانه
دیگه خسته ام از بغض و چس ناله گرگ و بزغاله ظلم و خمپاره
وقت خدا تموم شدش خوب وقت شیطان بین خداپرستا چون صحبت زندانه
مهمون زمین شدی و مودبت تمیز باشه درشت مرشت تو همیشه خوب برا مهمان پیشت
میشه مو به تن حتی گنده ها سیخ یه شیر اومد پشم های کله گربه ها ریخت
وقتی تو فرو رفتی تو عقده تا بیخ بدون ما داریم کار می کنیم رو بمبه تاریخ
یه وقتا ممکنه کم باشم اما همیشم ببین همیشه ام توئم همیشه ام
تهش برمیگردی بازم پیش من برمیگردی بازم پیش من
یه وقتا ممکنه فرق کنم حتی با پریشب هر روز یه چی ناب تر میشم
اولی نبودم ولی آخریشم اولی نبودم ولی آخریشم
اگه بزاری بری منو با تنهاییام منم خار همه تون و تنها می*ام
اه اگه ک* بگی یا بگیری از ما ایراد یه هو دیسه همه تون همین فردا میاد هه
نمیدونم اصلا با کیام همین دیروز یکی رو فوحش کش کردم
هی دود و دم سرفه یا سی صد تا اب جو پشتش سر درد
این چند وقته جن*ده گ*دم ولی نمیافته بهم جن*ه بازی نه
من خودم یه جن آب دیده ام همه جور وحشی تو جلدت حاجی نه
ابتدا تو انتهاری من سعی نکن که عین ما نشی نه
یهو دیدی که دستمه چاقال آبم و رو زیدت پاشیدم
من یه شیر وحشی باحال که دورم حتی جن*ه لاشی هست
من خودم یه موتور بوگاتی رومه که زدم قید ماشینم
یه وقتا ممکنه کم باشم اما همیشه ام ببین همیشه ام توئم همیشه ام
تهش برمیگردی بازم پیش من برمیگردی بازم پیش من
یه وقتا ممکنه فرق کنم حتی با پریشب هر روز یه چی ناب تر میشم
من اولی نبودم ولی آخریشم اولی نبودم ولی آخریشم
اگه بذاری بری منو با تنهاییام منم خار همه تون و تنها می*ام
فکر کنم فکر فکر که نکنم مطمعنم که برای جر دادن همین یدونه کافیه
if you wanna jerrr some one you can
هه هه حسن بابا
اگه بذاری بری منو با تنهاییام منم خاره همه تون و تنها می*ام
اه اگه ک* بگی یا بگیری از ما ایراد یهو دیسه همه تون همین فردا میاد هه
سلام وقت بخیر
اول از همه بگم ایدوارم 14 / 15 / 16 اون اتفاق خوبه بیافته و آزادی رو جشن بگیریم #مهسا_امینی
چطوریایین
مرسی منم بد نیستم ، این چند روز ک بخاطر اتفاقی ک افتاد منو خونه نشین کردن ولی امروز عصر یه ساعتی رفتم خونه خالم
هی زنگ میزنن پیغوم پسغوم میفرستن میان میگن تو روم ک این چ وضع زندگیه خب مگه وقتی باهاتون بودم تو زندگیتون بودم اصلا بهم اهمیت دادین ک الان توقع همه چیو دارین مگه اصن بودین مگه منو دور ننداختین از حضور فیزیکی بودن توی زندگیتون مگه ماه ها میشد حالی ازم میپرسیدین ک الان زنگ میزنی میگی داری زندگی خودتو نابود میکنی
مسببش تو بودی همین تویی ک منو ول میکردی میرفتی بیرون دور تفریحت مسببش تو بودی ک همه رو ترجیح دادی به پسرت مسببش تو بودی ک همه برات مهمتر بودن و دوستات برات بهترین بودن و ثانیه ای به فکر و ذهن من فکر نمیکردی
نمیدونم قابل بخشش هستن یا نه ولی هرچی فک میکنم میبینم نمیتونم ببخشم ف نمیگم منم بی نقص بودم ولی خب من فرزندتون بودم والد نبودم ک شما باید حواستون ب ثمره زندگیتون میبود ن من من شاید الان مسئولیتی دارم ک اونم بخاطر بدی ها و حس و حال روانی ک دارم قادر ب انجامش نیستم
برنامه زندگیم شده شب تا ساعت هفت و هشت صبح بیدار پای فیلم بعدشم دو سه تا قرص خواب میخورم میخوابم تا سه ظهر بعدشم میگذرونم تا شب و همین روال ادامه داره
من اگه بچم اینطوری میشد حتما یه کار میکردم (کار میکردم) ن حرف بزنم هی برم بیام منت سرش بززارم بگم فلان کار برات کردم ، کردی ک کردی میخواستی بچه دار نشی همچین تاج پادشاهی هم رو سرم نذاشتین ک صبح تا شب طلبشو ازم میخواین
بهم ریخته ام ولی شاید شاید شاید تهش خوب در بیاد خدا رو چه دیدی البته ک تهش بدرد من نمیخوره دیگه همین الانشم تموم احساس و شادی و خنده ام مرده ، دیگه اخرش بخواد درست هم شه مهم نیست زمانش نیست ینی ... شب خوش
رتبه بندی قدرت نظامی 2022
رتبه بندی کل نیروی انسانی فعال نظامی موجود بر اساس کشور، از بالاترین به پایین ترین. رتبه بندی نهایی Global Firepower در زیر از بیش از 50 عامل فردی برای تعیین امتیاز PowerIndex یک کشور خاص ("PwrIndx") با دسته بندی های مختلف از قدرت نظامی و مالی گرفته تا توانایی لجستیکی و جغرافیا استفاده می کند. فرمول منحصربهفرد داخلی ما به کشورهای کوچکتر و از نظر فناوری پیشرفتهتر اجازه میدهد تا با کشورهای بزرگتر و کمتر توسعهیافته رقابت کنند و اصلاحکنندههای ویژه، در قالب پاداشها و جریمهها، برای اصلاح بیشتر فهرست سالانه اعمال میشوند.
سلام چطورین خوشکلا
امروز مرخص شدم از بیمارستان و اسایشگاه روانی
روز 5 ام یا 6ام بود از قبل عرق گرفته بودم یه سر هم رفتم شیراز قرص گرفتم طناب دار هم از قبل داشتم پشت ماشین ساعت 10 و نیم یازده بود رفتم ده کیلومتری شهرمون یه درخت زیر نظر داشتم با ماشین رفتم زیرش ایستادم رفتم بالا درخت طناب گره زدم نشستم یه حدودا 80 تایی قرص هم باز کردم با دوتا لیوان عرق خوردم نشسته بودم ک بگیره منو و بیهوش کنه که دیدم یه ماشین اومد و اونی ک نباید میبود بود ، پلیس رسید سرم نور انداخت بالا درخت چون بالا درخت بودم گفت چیکار میکنی گفتم خودکشی ، منو اوردن پایین رفتیم پاسگاه زنگ هم زدن بابامم اومد اورژانس هم اومد تا همینجاش یادمه که سوار شدم بهوش اومدم دیدم ای سی یو بیمارستان شهرمونم همشم خواب بودم دو سه روز تا مرخص شدم
خوشحال خوشحال ک مرخصم میرم خونه ، یهو گفت ما نمیتونیم مرخص کنیم مستقیم باید بری بیمارستان اعصاب روان ک یکمی در موردش سرچ کنین میفهمین عین زندانه همه لباسا یه دست تو هر اتاق شش تا تخت بدون گوشی بدون سر گرمی با ادمایی ک اصلا نمیشناسی و مخصوصا اینکه اکثرشون معتادن و برا ترک اعتیاد اومدن و اینکه روزای زوج شوک مغزی میدن(طرفو بیهوش میکنن بهش شوک مغزی میدن با برق بعد یه مدت هم بهوش میای )که این پروسه رو من فروردین امسال پشت سر گذاشته بودم و دو هفته اونجا بودم و داغون شدم و بدترین تجربه زندگیم بود و وقتی باز اونجا بودم اضطراب استرس رعب و وحشت نذاشت بخوابم تا ساعت چهار صبح اخر هم قرص خواب گرفتم از مسئول ایستگاه اعصاب روان تا تونستم دو سه ساعت بخوابم
از ساعت هفت تا نه صبح تو حیاط قدم میزدم تابابام بیاد، بابام اومد یه ربع ساعت بعد هم دکتری ک مسئول رسیدگی ب من بود اومدک خیلی هم دکتر خوبیه دوست دارم زیر نظرش باشم ولی خب مطب نداره
حدودا سه ساعت طول کشید تا مریضای کل سایت اعصاب روان رو ویزیت کردو با منم حرف زد مشکلاتمو پرسید ک نصفشو دروغ گفتم تا ازونجا خلاص شم
اخرشم پروندمو امضا کرد رفت و ما هم رفتیم حسابداری و اومدیم خونه
تجربه ی تلخی بود و تعجبم واسه اینه چرا ساعت 11 شب پلیس بریزه سرعرق خورده اونم
کاش این اتفاق نمی افتاد و نمیومدن و تموم میشد همه چی
بار ششم بود ک با شکست مواجه شد باز هم
نمیدونم دیگه تکرارش کنم یا نه
یه مشاور هم بهم معرفی کرن شیراز شاید هم برم پیش اون میگن کارش درسته
مواظب خوبیاتون باشین اینا رم نوشتم تا خاطرات تلخی ک بزودی از ذهنم پاک میشه یه جا ثبت بمونه با جزئیات
شرمندتونم
خوش باشید